در ستایش اصالت عکس‌ها -
سباستین اشلوتر

 

 

در ستایش اصالت عکس‌ها - بخش اول


 ترجمه از الهه دوستی هنرجوی مدرسه آرتسنس

چرا اصالت در عکاسی اهمیت دارد؟

قدرت عکس در قیاس با نقاشی از توانایی‌اش برای بازنمایی یک صحنه به شیوه‌ای باور پذیر نشأت می‌گیرد. فقط یک کلیک ساده ‌و حالا یک صحنه ثبت شده است. ماهیت عکاسی، توهم واقعیت است. وقتی مردم به عکس‌ها نگاه می‌کنند، باور دارند که آنچه می‌بینند و حس می‌کنند، لحظه‌ای واقعی از زمان را نشان می‌دهد. عکاسی نور را جمع‌ می‌کند و این فرآیند تکنیکی چیزی شبیه به نحوه دریافت اطلاعات از چشم‌های ما است. موفقیت عکاسی ارتباط نزدیکی با توانایی آن در خلق توهم واقعیت برای بیننده دارد. این کیفیت بصری با توجه به ماهیت عکاسی برای تکرار توهم واقعیت، اصالت نام می‌گیرد. ( از ویکیپدیا: اصالت به درستی خاستگاه‌ها، صفات، تعهدات، صداقت، فداکاری و اهداف و خواسته‌ها گفته می‌شود).
نمی‌خواهیم خیلی به این موضوع بپردازیم که ما واقعیت را چگونه می‌بینیم فقط می‌گوییم که عکاسی قادربه خلق تصویری است که ما دست کم بصورت ذهنی باور داریم که می‌تواند اتفاق بیوفتد. برای اینکه با مفاهیمی که در این مقاله آمده‌است آشناتر شوید، اگر در شروع عکاسی هستید و می‌خواهید از نظر تکنیکی توانایی‌های خود را در ثبت تصاویر واقعی تقویت کنید،پیشنهاد ما شرکت در کلاس‌های عکاسی مقدماتی و شناخت نور مدرسه آرتسنس است. اما اگر روی مباحث فنی و تکنیکی اشراف کامل دارید و بیشتر دوست دارید در مباحث نظری با دیدگاه‌‌های به روز و معاصر عکاسی آشنا‌تر شوید پس کلاس درباره عکاسی مدرسه آرتسنس می‌تواند بهترین انتخاب برای شما باشد.

 

در ستایش اصالت عکس‌ها - بخش اول

تصویر و توهم واقعیت به ماهیت عکاسی، دید و چهار چوب ذهنی عکاسان و به همان اندازه نگاه عکاس و قابلیت چاپ عکس بستگی دارد و کماکان اصالت عکاسی و ایمان بیننده به واقعی بودن آنچه به تصویر کشیده شده است، همان چیزی است که عکاسی را از تصویرسازی، نقاشی و هنرهای دیجیتال متمایز می‌سازد.
ما به دنبال حقیقت دست نخورده و بدون تغییر هستیم و از عکس انتظار داریم این حقیقت را به ما نشان بدهد. می‌دانیم به هر حال در دام توهم خواهیم افتاد، اما با این‌ حال اعتقاد ما به این واقعیت تغییرناپذیر برایمان اهمیت دارد. طی قرن‌ها، عکاسان خبری و مستند از اعتماد ما برای ارائه داستان‌های معنادار و پوشش‌های خبری تأثیرگذار استفاده کردند. ما به حقیقی بودن تصویر عکاسی شده کاملن اعتماد داریم. پس احتمالن باز هم فریب خواهیم خورد، اما موضوع این نیست. توهم و خیال آن چیزی است که اهمیت دارد.
ما به آنچه می‌بینیم ایمان داریم، حتی اگر آنچه می بینیم فقط حقیقتی باشد که از چشم یک شخص دیده می شود و آن عکس با تمام توان عکاس دستکاری شده و تغییر یافته باشد.

 

در ستایش اصالت عکس‌ها- بخش سوم  9  


مسئولیت عکاس

در عکاسی نیز مانند همه هنرهای خلاقانه دیگر، در حقیقت هیچ قانون مشخصی برای هنرمند وجود ندارد، مگر در جاهایی که عکاس می‌بایست امانت داری را سر لوحه کارهای خود قرار دهد. یک هنرمند می تواند با عکسش بازی کند، اما یک عکاس خبری باید به رویکردی پایبند باشد که بر حقیقت داستانش صحه بگذارد. هنگامی که یک عکاس، بیش از حد عکس را دستکاری کند، دیگر ارتباط و ارجاع به واقعیت را از دست می دهد و آن عکس حالا دیگر مفهومی انتزاعی را بیان می‌کند. مقدار و فرم انتزاع تا حد زیادی تعیین کننده انحراف از واقعیت مورد نظر و همچنین موفق بودن یا نبودن آن تصویر در زمینه عکاسی انتزاعی است.
هنوز هم با وجود تمام آزادی‌هایی که به یک هنرمند در کارش می‌دهیم، اگر عکاس بخواهد کارش به عنوان یک تصویر عکاسی دیده شود، باید مقدار مشخصی از اصالت موجود در این رسانه را حفظ کند. همان مقداری که می‌توان آن را هسته و قلب عکاسی نامید.

 

در ستایش اصالت عکس‌ها- بخش دوم

 

 

اصالت در عکس‌ها به چه معناست؟

همانطور که پیش‌تر گفته شد، اصالت در اساس به معنای پایبندی به ماهیت عکاسی و زبان بصری یک تصویر است. اما راه‌های زیادی هست که ما را از این تعریف دور می‌کند. تمام تصمیم‌گیری‌ها در این زمینه، تنظیمات دوربین، انتخاب لنز، نوع فیلم و یا زاویه دوربین ما یک برداشت متفاوت از واقعیت را به ما می‌دهند. مگر لنزها و فیلم‌هایی با تاثیرات خاص که حتا برخی از آنها نیز همچنان اصالت عکس را حفظ می‌کنند.
ماهیت ذاتی فرآیند عکاسی این است که همیشه با آنچه در دسترس است کار می‌کند. نور را جذب کرده و فرقی نمی‌کند که این روی فیلم اتفاق بیفتد یا روی یک سنسور دیجیتال. این فرآیند در تئوری اصیل و ساده است. می‌توانیم اینطور بگوییم که دیدگاه ذهنی عکاس هم می‌تواند اصالت واقعیت موجود در عکس را به خطر بیاندازد و در صورتی این ادعا معتبر خواهد بود که مقصود ما به تصویر کشیدن واقعیت محض باشد، اما از آنجایی این مقاله قرار است فقط به کیفیت‌های بصری و چگونگی تأثیر آنها بر نحوه درک بیننده و واکنش او نسبت به عکس بپردازد، بنابراین این قضیه خارج از بحث ما در اینجا خواهد بود. اما این فرضیه کاملن صحیح است و ذهنیت عکاس به خصوص وقتی قصد و نیت او در انتقال بی کم و کاست واقعیت مد نظر باشد، نقش بسیار مهمی ایفا می کند. این ترکیب همانی است که عکاسی را از یک فرآیند تکنیکی صرف به یک صنعت و یا حتا به یک رسانه هنری ارتقاء می‌دهد و آنگاه این سوال برجسته می‌شود که؛ آیا عکاسی هنر است؟ در مورد این موضوع پیشنهاد می‌کنیم مقاله آیا عکاسی هنر است؟ را بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مطالعه کنید.

آنچه که بیشترین تاثیر را بر اصالت عکس می‌گذارد، کاری است که یک عکاس در حین چاپ یا ویرایش دیجیتال عکسش انجام می‌دهد.البته در این زمینه هیچ دستورالعمل یا قانون مشخصی وجود ندارد که بتوانیم از آن پیروی کنیم. این که ما در حفظ اصالت یک عکس چقدر توانسته‌ایم موفق باشیم، موضوعی است که تصمیم گیری آن برعهده بیننده است و بیش از هرچیزی به مسأله باورپذیر بودن یک عکس بستگی دارد. توهم واقعیت در عکاسی باید حفظ شود. عدم موفقیت در این مورد به طور کامل اعتماد بیننده به این رسانه را از بین می‌برد. بیننده باید به عکس نگاه کند و تصویری که بر کاغذ چاپ شده را باور کند. این بدان معنا نیست که یک عکاس نمی‌تواند روشی که با آن می‌توان صحنه‌ای را ثبت کرد تغییر دهد. این کار را می توان تا حدی انجام داد که بیننده همچنان توهم واقعیت را بپذیرد. از این حدود فراتر رفتن هم شاید خدشه‌‌ای وارد نسازد اما در حقیقت عکاس اصالت عکس را فدای تصویر سازی کرده است، پس این فرآیندی است دلبخواهی که هرکس می‌تواند تصمیم بگیرد که آن را انجام بدهد یا خیر.

 

در ستایش اصالت عکس‌ها- بخش دوم

به عنوان مثال می‌توان از انسل آدامز بزرگ و چاپ‌های ماهرانه او از مناظر باشکوه آمریکای شمالی نام برد. این چاپ‌ها به طرز ماهرانه‌ای مناظری که انسل آدامز می‌دید، را بازنمایی می‌کنند و او با مهارت‌های چاپی‌اش حتا ‌توانسته صحنه را تا جایی که از واقعیت دور نشود، پردازش کند و جلوه بهتری به آن بدهد. او در خیلی از آثارش آسمان را تاریک و کنتراست را کم یا زیاد کرده، با تونالیته‌ها بازی کرده ولی با این وجود همچنان اصالت را در عکس‌هایش حفظ کرده‌است. بیننده همچنان به ماهیت واقعی عکس چاپ شده باور دارد و ما تصاویر انسل آدامز را نقاشی، تصویر سازی یا به سبک این روزها یک تصویر دیجیتالی نمی‌دانیم. اگر انسل آدامز چاپ کننده توانایی نبود، به راحتی ممکن بود در حفظ اصالت عکس‌هایش شکست بخورد. ‌ویرایش اشتباه قسمت‌هایی از عکس، افزایش بیش از حد یا خیلی کم کنتراست، یا هر اشتباه دیگری در این‌ کار می‌توانست ظاهر واقعی و اصیل آثار او را از بین ببرد.
یک نمونه مدرن در دنیای عکاسی امروز ، جلوه ترسناک HDR است که بسیار هم محبوب شده است. حتا اگر عکاس با خوش فکری و با کیفیت بالا عکس را ثبت کند، استفاده بیش از حد و غیرضروری از نرم افزار و ویرایش نامناسب به طور کامل می‌تواند کیفیت اصیل کارش را از بین ببرد. بیننده بلافاصله متوجه می شود که این عکس نیست، ممکن است با این حال ظاهر تصویر را دوست داشته باشد، اما ارتباط از دست رفته با واقعیت در تصاویری مثل این همیشه نقش مهمی ایفا می‌کند. اگر اصالت از بین برود، می توان محتوای تصویر را زیر سوال برد و این همان چیزیست که لازم است از آن دوری کنیم.

 

دستکاری
مهمترین موضوعی که با آن مواجه می‌شویم زمانی است که با افزودن یا حذف قسمت‌هایی از تصویر مواجه هستیم. یک روش ساده برای این‌کارکه اغلب هم مورد استفاده قرار می‌گیرد، کراپ است. هانری کارتیه برسون تحت هیچ شرایطی از کراپ برای آثارش استفاده نمی‌کرد. او همیشه یک فریم سیاه کوچک در اطراف تصاویر خود چاپ می‌کرد تا ثابت کند که نگاتیو را کامل و بدون برش چاپ کرده است.
او در جایی گفته است که:« اگرکادر عکسی درست نباشد، با کراپ آن در تاریکخانه و انجام انواع ترفندها برای بهبود آن، باز هم درست نخواهد بود»
می خواهم حد غایت این موقعیت را در نظر بگیرم. عکاسان دیگری هستند که در کارهایشان از کراپ خیلی زیاد استفاده می‌کنند و نتایج فوق العاده‌ای هم می‌گیرند، اما باز در نهایت آن را تصویر دستکاری شده می‌نامیم. این کار قطعن ما را به انجام روش‌های دیگر تغییر محتوا نیز هدایت می‌کند. من فقط می‌خواهم مشکل را بیان کنم و می‌خواهم چشمانمان را به روی مشکلی که ممکن است با آن مواجه شویم باز کنم. از آنجایی که اصالت یکی از مهمترین جنبه‌های کیفیت عکاسی ما است، با هر گامی که در جهت دستکاری کردن عکس برمی‌داریم، با خطر از دست دادن بخش مهمی از اصالت آن را روبرو می‌شویم و ما باید از این مهم آگاه باشیم.

 

در ستایش اصالت عکس‌ها- بخش دوم

اگر کراپ عکس انجام نشود اما در عوض حذف کردن و یا جابجایی در صحنه عکاسی و هنگام عکس‌برداری باشد، آیا ما بازهم اصالت را از دست می‌دهیم؟ بله، من اینطور فکر می کنم! ما می‌توانیم با برخی اصلاحات جزئی در سوژه در زمان عکاسی،مثل پاک کردن گرد و غبار و خراش‌ها، پرداختن به برخی جزئیات کوچک که برای تمیز کردن صحنه حذف می‌شوند و... کنار بیاییم، اما حتا با انجام این کارهای کوچک هم همیشه با اعتبار خود و از دست دادن روح تصویر بازی می‌کنیم. چه می شد اگر لی فریدلندر ابر را به تصویر معروف خود ناکسویل، تنسی ۱۹۷۱ در تاریکخانه اضافه می کرد؟ بی شک تاثیرگذاری کمتری داشت.

جابجا کردن مرزها
اگر تصمیم بگیریم که می‌خواهیم با این ایده بازی کنیم و توهم اصالت را ایجاد کنیم، چطور؟ البته هیچ ایرادی بر آن وارد نیست. بدیهی است که انحراف از اصالت می تواند روش بسیار موثری برای پررنگ کردن ایده یا قصد و هدف هنرمندان باشد. عکاسان اغلب با این تصمیم مواجه می شوند که بصورت هدفمند از «اصالت» به عنوان یک ابزار هنری استفاده کنند. یا خیر؟

واقعیت در مقابل اصالت
واقعیت عکاسی ثبت تصویری مستقیم از محیط اطراف ما است، دنیایی که در پیرامون ما قرار دارد و شباهت آن به چیزی که می‌بینیم. اصالت اگرچه می تواند، اما لزومن نیازی به تصویر کشیدن واقعیت ندارد، فقط تصویری ارائه می‌دهد که بیننده را مجاب کند واقعیت آنچه در تصویر است را باور کند. این نظریه بسیار اهمیت دارد.
به عنوان مثال، آندریاس گورسکی با بیننده بازی می‌کند. تصاویر او اصالت زیادی را نمایش می دهند و ما به آنچه در آثار او می‌بینیم ایمان داریم. اما حقیقت این است که او به وضوح تصویر نهایی را دستکاری می‌کند تا پیام خود را با اغراق در آنچه می‌بینیم به ما انتقال دهد. راز موفقیت او علاوه بر دیگر موارد، حفظ اصالت بصری عکس در حین دستکاری تصویر است.

 

گورسکی-درستایش اصالت عکس‌ها

قانونی وجود ندارد.

در نهایت هیچ قانونی وجود ندارد. ما فقط باید مطمئن شویم که ایده ما تحریف نمی‌شود. اگر بخواهیم نگاه بیننده را دستکاری کنیم، خوب است، اما باید منصف باشیم و ادعا نکنیم که این‌چیزی که می‌بیند، واقعیت است. هرچند می توانیم با ایده اصالت بازی کنیم! اما به دیگران اجازه دهیم آنچه را که می بینند باور کنند. اصالت به نظر من مهمترین کیفیت یک تصویر عکاسی است. این تصمیم ماست که چقدر در کارمان از این اصالت فاصله بگیریم. اما درنظر داشته باشید که شما می‌بایست از تصمیمی که می‌گیرید و از معنای آن برای بیننده آگاه باشید.

 

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید