نوشته آرزو ملت هنرجوی مدرسه آرتسنس
ویدئو آرت یکی از پرطرفدارترین سبکهای هنر معاصر است رنگ و بوی اگزیستانسیالیستی و پرداختن به مرگ و زندگی دو مقولهی جدانشدنی در آثار بیل ویولا(Bill Viola ) ویدیوآرتیست آمریکایی است. در این تفکر اندیشیدن فلسفی نه صرفن با اندیشیدن موضوعی، بلکه با موضوع انسان آغاز میشود.
در هستیگرایی نقطه آغاز فرد به وسیله نگرش به هستی یا احساس عدم تعلق و گمگشتگی در مواجهه با دنیای به ظاهر بیمعنی و پوچ میباشد. بر این باور زندگی بیمعناست مگر آنکه خود شخص به آن معنا دهد.در واقع ماهیت این فلسفه را میتوان در شعار سقراط جستجو کرد که میگوید اگر میخواهی هستی را بشناسی خود را بشناس.
آثار بیل ویولا از رسوم دینی و معنوی بودیسم، ذن، باورهای معنوی مسیحیت و صوفیگری در اسلام الهام گرفته و هنرش مانند سیلویا ریوا بیشتر در برگیرنده موضوعات اساسی ذهن خودآگاه و تجارب انسانی از جمله پدیدههای تولد، مرگ، عشق، احساس و معنویت میباشد.
برخی آثار او را به تفکیک اینطور میتوان بررسی کرد:
در اثر Nantes triptych«سه لتی نانتس» در قاب سمت چپ فیلم زنی در حال زایمان را نشان میدهد که کودکی به دنیا میآورد. در حالیکه در قاب سمت راست، زن کهنسالی نمایش داده میشود که لحظات پایانی عمر خود را سپری میکند. )هر دو فیلم واقعی هستند) در صفحهی میانی، انسانی معلق بین هستی و نیستی قرار گرفته که با قراردادن این سه وضعیت در کنار هم، او خواسته به این مطلب اشاره کند که فاصلهی بین مرگ و زندگی چشم بر هم زدنی بیش نیست.
اثر دیگر بیل ویولا با نام The Dreamers « رویا پردازان » نخستین نمایشگاه پرتره ایست که به صورت ویدیویی به نمایش گذاشته شد. در این پرترههای متحرک مفهومهای فلسفی و عناصری مانند آب، نور و زمان بیننده را به تامل وامیدارد و حسی بینابین مرگ و زندگی را القا میکند.
The Raft « قایق » اثر دیگری از ویولا، الهام گرفته از نقاشی قایق الواری مدوسا از تئودور ژریکو نقاش فرانسوی قرن نوزده میلادی میباشد. ژریکو این اثر را پس از موج اعتراضات و حرکتهای سیاسی بعد از غرق شدن کشتی مدوسا در فرانسه به تصویر کشید.
خبر این رخداد که توسط تعدادی از بازماندگان به اروپا رسید، رسوایی بزرگی برای دولت فرانسه به وجود آورد. بیل ویولا با الهام از این نقاشی و به منظور واکنش به حوادث 11 سپتامبر، این اثر را در قالب ویدیو بازتولید کرد.
تجربه نزدیک به مرگ بیل ویولا ویدیو آرتیست آمریکایی در کودکی هنگام غرقشدن در دریاچه، در هنرش بسیارتاثیرگذار بوده و خودش میگوید از کف دریاچه دنیای آرام، رنگارنگ و بدون ترسی را مشاهده کرده است. همچنین موضوع و روش هنر معنوی قرون وسطی و رنسانس گرایشهای زیباییشناختی ویولا را شکل دادهاند. فلسفهای که او در کارهایش به آن میپردازد، بررسی دو موقعیت متضاد در کنار هم است. همانگونه که دکارت در بیان دوگانهگرایی جوهری قائل به وجود، دو جوهر نفس و بدن را مستقل میداند. به عقیده ویولا انسان در فرهنگ غربی از معنویات دور گشته و جسم خویشتن را جدا از ذهن میبیند. در حالی که در ادیان شرقی با برخی ریاضتها مانند روزه، عبادت و تمرینهای تمرکز ذهن، میان خویشتن و نفس انسان، عواطف و احساسات او رابطه برقرار میشود و میتواند به ضمیر پاکی دست یابد که با غبار ابهام، جهل و نادانی تیره و تار گشته است. در دنیایی که زمان به سرعت در حال گذار است و از کنترل ما خارج شده، او در اغلب آثارش زمان را کند میکند تا به مخاطب فرصت دهد بر زمان تسلط یافته و دقایقی را تفکر کند.
ویولا فهم یک پدیده را با متضاد آن قابل فهم میکند و در اکثر آثارش تمهای زندگی و مرگ، روشنایی و تاریکی، تنش و آرامش، صدا و سکوت در مقابل هم قرار میگیرند.
« Martyrs» (شهدا) - نام اثریست که ویولا برای کلیسای سینت پل لندن ساخت. او 4 نفر را به تصویر میکشد که به وسیله 4 عنصر اصلی طبیعت(آب، باد، آتش و خاک)در حال عذابند. آنها بعد از مرگ دوباره زنده میشوند. این اثر نیز مفهوم مرگ و زندگی پس از مرگ را به تصویر میکشد.
در آموزههای طریقت همچون تصوف که روشی از سلوک باطنی به حساب میآید و مفهوم آن نیستشدن خود و پیوستن به خالق هستی است که با اصلاح و کنترل نفس و ترک علایق دنیوی، ریاضت و خویشتنداری میسر میشود. همچنین در دیدگاه بودا ما پس از مرگ در پیکری دیگر باز زاییده میشویم. این باززایی بارها و بارها تکرار میشود. این را چرخه هستی یا زاد و مرگ مینامند. بر این باور، هستی، زایش، پیری و بیماری رنج است. غم و اندوه، ماتم و ناامیدی رنج است. در این مکتب کسی که بخواهد از چرخه زاد و مرگ رهایی یابد. باید گرایشهای نفسانی را کنار گذاشته و درستکار باشد. به یوگا پرداخته و به حالات خلسه روحی دست پیدا کند. میتوان اثر« An Ocean Without a Shore »(اقیانوس بدون ساحل) را برگرفته از این تعاریف بودیسم و دربرگیرنده مفهوم تناسخ دانست. انسانهایی محو که با سرازیر شدن آب روی بدنشان آبشاری جاری میشود. سپس تولدی دوباره یافته و وضوح مییابند.
در اثر ویدیویی دیگر بیل ویولا به نام «The Deluge »(آبشار) انسانهایی را میبینیم که به سرعت در حال دویدن و فرار هستند. با اینکه معلوم هست از حادثهای ناگوار خبر دارند اما برخی از آنها اشیا مورد علاقهشان را از خود جدا نمیکنند. کمکم آب به شدت از داخل خانه سرازیر شده و انسانهایی را با خود به بیرون میآورد. سپس پنجرهها شکسته و آب چون آبشاری سهمگین از در و پنجرهها جاری و همهجا را فرامیگیرد.
در این ویدیو نگاه انتقادی به موضوع میل به زندگی و فرار از مرگ به وضوح مشهود است. انتقاد به جامعهای که به دنبال وجودیت خود نمیگردد و خود را مسلط بر دنیا و تعلقاتش میپندارد. او در اغلب آثارش، زمان را که بعدیست اصلی برای عبور از دنیا، برای دقایقی از حرکت میایستاند و گاهی همانطور که گفته شد، برخلاف جهت حرکت سریع زمان با کندکردن فیلمهایش به مخاطب فرصتی برای تامل و تسلط بر آن را میدهد. او با به کارگیری عرفان در گسترههای جغرافیایی مختلف در کنار هم به شکلی شگرف، هدفش را نه معطوف به جغرافیایی خاص، بلکه مخاطبانی از جنس همهی مردم دنیا قرار میدهد.
ویولا با آثارش همواره در تلاش است تا آدمی را به تفکر وا دارد. تفکر دربارهی ذات هستی و بازگشت به خویشتن.
اگر این مطلب را دوست داشتید پیشنهاد میکنیم مقاله درباره آثار پیپیلوتی ریست را بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مطالعه کنید.