زبان، جنسیت، میل و مرگ از جمله عناصر موجود در هنر سوزان هیلر (Susan Hiller) هستند. او با بیش از ۴۰ سال فعالیت چند رسانهای، یکی از تاثیرگذارترین هنرمندان نسل خود بود. از زمان استفادهی ابتکاری از تکنولوژی صوتی و تصویری در اوایل دهه ۱۹۸۰، اینستالیشنهای پیشگامانه، فیلمهای چند صفحهای و کارهای صوتی او به اعتبار جهانی رسیده است. هیلر از مصنوعات فرهنگی خاص جامعه به عنوان مادهی خام آثارش استفاده میکند.
« An Enterment 1990»
یک چیدمان ویدیویی است متشکل از ۴ صحنه از نمایش سنتی عروسکی انگلیسی به نام «پانچ و جودی» که روی دیوار گالری نمایش داده میشود. هیلر رنگهای این ویدیو را شدت داده و سرعت فیلم را کم کرده است. این اثر نشان دهندهی خشونتی است که کودکان هر روزه در معرضش قرار میگیرند.
هیلر دربارهی این اثر میگوید زمانی که پسرم کوچک بود به نمایشهای عروسکی زیادی میرفتم، در آنجا میدیدم که کودکان گریه میکردند و میخواستند نمایش را ترک کنند در حالی که والدینشان مانع میشدند و میگفتند نگاه کن اون بامزه نیست یا احمق نباش چیزی برای ترسیدن وجود نداره. من فهمیدم که انکار در جامعهی ما یک آیین است و ما جوری تربیت میشویم که تجربیات خودمان را انکار کنیم و به ترسهایمان بخندیم. علاقهی او به پدیدههای ماوراءالطبیعه و عجیب تقریبا در تمام آثارش پیداست.
« Channels 2013»
اینستالیشنی شامل بیش از ۱۰۰ دستگاه تلویزیونی است که هر کدام از صداها در آن توسط الگویی الکتریکی بر روی تلویزیونها تصویر شده. این صداها، صداهای افرادی است که تجارب نزدیک به مرگ داشتهاند. الگوی الکتریکی بر روی تلویزیونها به طور متناوب پدیدار و ناپدید میشوند و صفحهی آبی به نوعی نمایانگر قطع ارتباط و مرگ است. هیلر با این اثرش گویی مکانی جادویی میان دنیای مادی و معنوی خلق کرده است.
« Witness 2000»
در این اثر صفحهای وجود ندارد بلکه فقط صداهایی از گزارشهای مردم از برخورد با پدیدههای عجیب و بشقاب پرندهها از روزنامهها و سایر رسانهها گرفته شده و توسط بازیگرانی خوانده میشود. این صداها توسط اسپیکرهای کوچکی که از سقف آویزان است شنیده میشود.
« Psi girls 1999»
اثری است پیرامون وسعت تخیل زنانه. این اثر که ویدیو اینستالیشنی است متشکل از ۵ صحنه از فیلمهای «fury 1978»، «the craft 1996»، «matilda 1996»، «firestarter 1984»، « stalker 1979» که هر کدام از آنها بزرگ شده و با رنگهای متفاوتی اصلاح شدهاند، صحنههای مشخصی آهسته و به یکدیگر متصل شدهاند. دیالوگ اصلی هر فیلم حذف شده و با صداهای کف زدن و خواندنهای غیر کلامی همراه شده. همهی این صحنهها نشانگر دخترها و زنان جوانی است که با قدرت ذهنی و روانیشان اشیاء را جابجا یا خراب میکنند.
« Homage to Marcel Duchamp: Auras 2008»
یکی از کارهای او شامل آثار هنری است که در آن به سایر هنرمندان ادای احترام میکند. این کار از مجموعهی ادای احترام به هنرمندان است که شامل نمایش کتابهایی دربارهی نوشتن خودکار در ادای احترام به گروترود اشتاین و بطریهای آب مقدس در بزرگداشت یوزف بویس است. این اثر که از نقاشی «Dr.Dumouchel »الهام گرفته شده شامل ۵۰ پرینت رنگی است از چهرههایی که پیرامون آنها را هالههایی فراگرفته. هالههای رنگی اطراف سوژهها میتوانند به حالت روحی و سلامتی آنها تعبیر شوند.
« Monument 1980_81»
هیلر بر روی ایدهها یا رویدادهایی کار میکند که نادیده گرفته یا فراموش شدهاند. «Monument» شامل ۴۱ عکس رنگی از یادبود قهرمانان محلی است که او در پارکی در لندن پیدا و عکسبرداری کرده است و آنها را به صورت صلیبی روی دیوار گالری نصب کرده. روبروی این اثر یک نیمکت پارک که پشتش به دیوار است و یک هدفون قرار دارد و بازدیدکنندگان می توانند روی نیمکت بنشینند و به صدای هیلر که متنی را راجع به ایدئولوژی حافظه، تاریخ زمان و اصلاح بازنمایی میخواند، گوش دهند. هیلر هنگامی که از پلاکهای یادبود عکاسی میکرد فهمید که پلاکهایی که قرار بود عملکردی به یادآورنده داشته باشند خود فراموش شدهاند.
در «Monument» تاکید بر مرزی میان تجربهی شخصی و جمعی وجود دارد. عنوان اثر به شکل بسیار جمعی و رسمی فرم هنری اشاره دارد و عناصر بصری کار به صورت عمومی توسط مخاطب دیده میشود در حالی که صدای هیلر به صورت شخصی و در هدفون شنیده میشود. همچنین شخص با نشستن بر روی صندلی به جزیی از اثر تبدیل میشوند.
سوزان هیلر در جست و جو برای زبانی تازه است تا به وسیلهی آن با فرهنگ غالب مخالفت کند یا آن را توسعه دهد. او به دنبال آن است که به پدیدههای غریبه و عجیب نمودی بیرونی بخشد. هنر او جایی میان ناخودآگاه و ماوراءالطبیعه، میان رویدادهای معمولی و خارق العاده قرار دارد.
اگر این مطلب را دوست داشتید پیشنهاد میکنیم مقاله سرگردان در هستی و نیستی که درباره بیل وایولا و آثارش است را هم بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مشاهده کنید.