آیا عکاسی هنر است؟-
مقاله عکاسی به عنوان یک فرم هنری نوشته ایراکلی شانیدزه

آیا عکاسی هنر است؟-بخش سوم  5

ترجمه از امیر قادری- ویراستاری از تیم تولید محتوای آرتسنس

از زمان اختراع عکاسی در سال 1839 تا اواسط قرن گذشته، بحث داغی در این مورد راه افتاده بود که آیا عکاسی نوعی هنر است یا فقط روشی است برای مستند سازی واقعیت با استفاده از یک ابزار مکانیکی که با نور کار می‌کند. اکنون می دانیم که عکاسی در واقع یک شکل هنری است، علاوه بر این، ویژگی‌های منحصر‌به‌فردش آن را کاملن از نزدیک‌ترین خویشاوند خود یعنی نقاشی متفاوت کرده‌است.ما در کلاس عکاسی فاین‌آرت مدرسه آرتسنس بصورت عملی و نظری به رابطه عکاسی با هنرهای دیگر پرداخته،آثار عکاسان و نقاشان و هرمندان معاصر را بررسی کرده و تلاش می‌کنیم تا از این طریق، ذهنیتی هنرمندانه در هنرجویان حاضر در کلاس ایجاد کنیم.

اما چه چیزی عکاسی را به هنر تبدیل می‌کند؟ برای گرفتن عکس خوب فقط لازم است که در کلاس عکاسی مقدماتی بصورت کامل کار با دوربین را یاد گرفته، اصول ترکیب‌بندی در عکاسی را بلد بوده یا برای اینکه در رشته عکاسی به عنوان یک هنرمند شناخته شویم،آیا چیزهای دیگری هم لازم است؟

برای پاسخ به این سوال، باید به تعریف خود هنر برگردیم. حتا اگر فرهنگ مریام وبستر هنر را به صورت واضح و موجز چنین تعریف کند: "چیزی که با تخیل و مهارت خلق شده و زیباست یا این که ایده‌ها یا احساسات مهمی را بیان می‌کند"، نیز باز تعریف هنر به همین سادگی نیست. لئو تولستوی کتاب کاملی به نام "هنر چیست" نوشته است، اما انتظار نداشته باشید که درباره تعریف هنر همه جواب‌ها را آنجا پیدا کنید. با این حال، حتا با ارجاع به تعریف کلاسیک هنر نیز می‌توان گفت که عکاسی همه چیز را در اختیار دارد تا رسانه‌ای ایده‌آل برای بیانی خلاقانه باشد. اما این درست است که روش‌هایی برای استفاده صرفن کاربردی از عکاسی نیز وجود دارد و می‌توان ادعا کرد که این مورد نیز از ویژگی‌های اصلی آن است. 

 

آیا عکاسی هنر است؟-بخش دوم 3

 

در توضیح بیشتر این موضوع باید گفت که عکاسی زبانی است که به جای کلمات از عناصر بصری استفاده می‌کند، بنابراین مانند هر زبانی، می‌توان از آن برای اهداف هنری نیز استفاده کرد. دقیقن مانند زبان انگلیسی که به عنوان مثال برای نوشتن قرارداد اجاره با صاحبخانه کاربرد داشته و به همان اندازه نیز برای خلق زیباترین اشعار خوب است، دوربین نیز این کاربرد دوگانه خود را در استفاده کاربردی یا استفاده از آن برای خلق یک اثر هنری، بدون هیچ‌گونه مشکل و تناقضی در بهترین حالت ممکن انجام می‌دهد.پس شما هم اگر در محیط زندگی یا اطرافتان و یا حتا بهتر از آن، در درون ذهنتان داستانی‌هایی دارید که دوست دارید پیشنهاد می‌کنیم با شرکت در کلاس داستان گویی با عکاسی مدرسه آرتسنس مهارت‌های خود را در امر داستان‌گویی عکاسانه تقویت کنید.

آنچه یک هنرمند واقعی را متمایز می‌کند، داشتن حرف‌های مهمی برای بیان کردن و تلاش برای رساندن آنها به جهان است. این یک توانایی خاص و منحصر به فرد در انسان است که هر نوع اطلاعات (از جمله تصویری) را به روش‌های مختلف تفسیر می‌کند و این به یک هنرمند آزادی می‌دهد که از خشک و فاقد تخیل بودن رها شده و از این ویژگی انسانی برای بیان و انتقال ذهنیات خود استفاده کنند. عکاسان خوب این کار را فوق العاده انجام می‌دهند و عکس‌های آنها همیشه در معرض تفسیر است چراکه بیشتر از این که پاسخ بدهند، در ذهن مخاطبان سؤال ایجاد می‌کنند.

 

آیا عکاسی هنر است؟-بخش سوم  11

 

عکاسی نیز مانند هر شکل هنری تصویری، از تحریک‌پذیری درک بصری انسان بهره برداری کرده و می‌تواند احساساتی را به وجود آورد که ما را به حرکت وا داشته و مجبور به انجام کارهایی ‌کند که تا پیش‌ از این حتا فکرش را هم نمی‌کردیم. برای مثال مجموعه عکس‌های جسیکا لَنگ که شرایط غیرانسانی در کارخانه‌های آمریکایی را نشان می‌داد، سبب شد قانون گذاران، قانون کار کودکان را به تصویب برسانند و یا عکس‌های منظره کارلتون واتکینز، دلیل امضای آبراهام لینکلن بر اولین قانون دولت فدرال به منظور حفظ بخشی از طبیعت برای منافع عمومی بود که اکنون به عنوان پارک ملی یوسمیتی شناخته می‌شود.
چرا عکاسی می‌تواند عمیقن بر مردم تأثیر بگذارد؟ برخلاف نقاشی که سوژه‌اش می‌تواند فقط درذهن نقاش وجود داشته باشد ، عکاسی در بیشتر مواقع نیاز به یک سوژه فیزیکی واقعی دارد که بتواند آن‌را ثبت کند. همین واقعیت دلیل این است که ما هر عکس را چیزی واقعی‌تر از هر نوع نمایش بصری دیگر می‌دانیم. این چیزی است که فقط مختص عکاسی است و مدتی طول کشید تا هنرمندانی که عکاسی را به عنوان وسیله بیان خلاقانه خود انتخاب کردند، این ویژگی عکاسی را درک کنند. برای درک بهتر این موضوع، پیشنهاد می‌کنیم مقاله در ستایش اصالت عکس‌ها را بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مطالعه کنید.

 

آیا عکاسی هنر است؟-بخش سوم  7

تصویرگراها « Pictorialists» اولین گروه عکاسانی بودند که موقعیت خود را به عنوان هنرمندان هنرهای زیبا تثبیت کردند. در بیشتر موارد آنها نقاشان آموزش دیده‌ای بودند اما در عین حال نیز هنوز به شدت تحت تأثیر سنت‌ها و فنون نقاشی قرار نگرفته بودند به همین دلیل از دوربین برای ثبت تصاویر نقاشانه استفاده می‌کردند. آنها ویژگی منحصر به فرد عکاسی در ثبت واقعیت را درک نکرده و کار خود را فقط به عنوان نقاشی‌های عکاسانه انجام دادند. علی رغم جذابیت‌های عمیق بصری و عاطفی عکاسی تصویرگرا و تکنیک‌های متعددی که تصویرگران برای فاصله گرفتن از "تکنسین‌های ساده در کار با دوربین" در کارشان استفاده کردند، هنر آنها پیشگامانه نبود. جنبش تصویرگرا در سال های اولیه عکاسی ظهور کرد و به ویژه در رُبع آخر قرن نوزدهم فراگیر شد، وقتی به دلیل محدودیت‌های قیزیکی بخصوص در ساختمان دوربین،عکاسان هنوز به کار با اشیاء ثابت (مانند طبیعت بی‌جان) و افراد (مانند عکس‌های پرتره)، محدود بودند. محدودیت تجهیزات عکاسی تا حد زیادی دلیل درک کم تصویرگرایان از توانایی‌های واقعی رسانه عکاسی بود. پیشنهاد می‌کنیم در این باره مقاله چگونه پیکتوریالیسم به مسیر عکاسی جهت داد؟ را در وبسایت مدرسه آرتسنس مطالعه کنید.

 

آیا عکاسی هنر است؟-بخش دوم 2

 

عکاسی به واسطه اسکار بارناک که اولین دوربین موفق 35 میلیمتری را ساخت و در تکنولوژی فیلم پیشرفت کرد، از قید و بندهای فیزیکی دست و پاگیر و محدود کننده خود رها شد. هنری کارتیه برسون با داشتن یک لایکا کوچک و بدون سر و صدا، ژانر عکاسی کاندید و شکل کاربردی آن، فتوژورنالیسم، را اختراع و کامل کرد. او اصطلاح مشهور "لحظه قطعی" را ابداع کرد که به ویژگی خاص سبک وی و دستورالعمل و قاعده پیروان و مقلدان بی شمار وی تبدیل شد. کارتیه برسون که به طور کلی "عکاسی کاندید" انجام می‌داد، دریافت که چگونه می‌توان به صورت خودجوش و غیر قابل پیشبینی عکس‌های خوبی گرفت و این فی‌البداهه بودن با باورپذیرتر کردن عکس‌ها، به عکاسی غنای خاصی بخشید.
با مرور صدها عکس مشهور در تاریخ عکاسی به راحتی می‌توانید متوجه شوید که هر یک از این تصاویر کم و بیش فی‌البداهه هستند. این فی‌البداهه و ناگهانی بودن است که به یک عکاس کمک می کند تا توهم سهولت و سادگی ایجاد کند. این بداهه بودن است که عکاسی را بسیار شبیه به موسیقی جز می کند، در مقابل سخت گیری نقاشی، که آن را بسیار شبیه به موسیقی کلاسیک کرده است.

 

آیا عکاسی هنر است؟-بخش سوم  12

 
از یک طرف، عکاسی واقعیت را نشان می‌دهد و بدون آن نمی‌تواند وجود داشته باشد. اما از طرف دیگر، می‌تواند واقعیت را با درجات مختلف ظرافت مخدوش کرده و نادرست بیان کند. به همین دلیل سورئالیست‌ها با اشتیاق از عکاسی استقبال کردند. آنها با استفاده از روش‌های فنی مانند دبل اکسپوز، فتومونتاژ، پرسپکتیو اجباری (پرسپکتیو اجباری تکنیکی است که با استفاده از خطای دید سبب می شود یک شی دورتر، نزدیک تر، بزرگ تر یا کوچک تر از آنچه در حال حاضر است به نظر برسد.)، پردازش متقابل (یا پردازش متقاطع که بعضن به نام  X-Processing شناخته می‌شود، ظاهر کردن یک فیلم عکاسی در محلول شیمیایی ظهوری است که بطور معمول برای نوع دیگری از فیلم استفاده ‌می‌شود.)، سولاریزیشن (در عکاسی سیاه و سفید، در نیمه مرحله ظهور کاغذ، چراغ تاریکخانه را روشن کرده و بعد از چند ثانیه خاموش می‌کنند. ادامه ظهور، توقف و ثبوت همچنان در تاریکی صورت می‌گیرد. البته این روش با روش عکاسی سولاریزه متفاوت است، در عکاسی سولاریزه، نوردهی به فیلم را تقریباً هزار برابر نوردهی معمولی انجام می‌دهند که نتیجتاً فیلم ظاهر شده سولاریزه است.) و روش‌های معناگرایانه (معانی متعدد، کنایات، دستکاری زمینه) موفق به خلق تصاویری به ظاهر کاملن شخصی شدند به این معنا که هر بیننده تمایل دارد این عکس‌ها را متناسب با برداشت ذهنی خود و بسیار شخصی تفسیر کند. جای تعجب نیست که متخصصان مد و تبلیغات خیلی سریع و به طور مؤثر عکاسی سورئال را پذیرفتند.

 

آیا عکاسی هنر است؟-بخش دوم 15

 
یکی از تفاوت‌های قابل توجه بین نقاشی و عکاسی ساده بودن فرآیند عکاسی است. معنی آن این است که به دلیل پیچیدگی و دشوار بودن نسبی عمل نقاشی، مهارت‌های فنی نقاش، بخش اجتناب ناپذیرِ استعداد هنری او در نظر گرفته می‌شوند. اما در عکاسی اصلن این گونه نیست. پیشرفت‌های اخیر فناوری عکاسی این امکان را برای هر فردی فراهم کرده که یک عکس خوب به لحاظ فنی بگیرد و یا حتا بتواند به طور تصادفی یک شاهکار خلق کند. بنابراین، وقتی عکسی به لحاظ فنی بدون ایراد تولید می شود، همه آن را به عنوان یک امر طبیعی تلقی می‌کنیم که اصلن نیازی به صحبت در مورد آن نیست و فقط وقتی چیزی اشتباه باشد، مثل مشکلی در فوکوس و یا نوردهی در عکس، مخاطب قطعن به این موارد توجه خواهد کرد. امروزه حتا درک خوب از ویژگی‌های نور و نورسنجی، فرد را به یک هنرمند تبدیل نمی کند، زیرا صرفن قرار گرفتن در یک مکان مناسب در یک زمان مناسب می‌تواند یک عکس بسیار خوشایند از نظر زیبایی شناسی ایجاد کند، حتی اگر بدون هیچ گونه آگاهی از شرایط نوری گرفته شده باشد.

 

آیا عکاسی هنر است؟-بخش دوم 1

 

این ساده بودن فرآیند عکاسی است که باعث می‌شود عکاسان به دنبال چیزهایی باشند که عکاسی را به عنوان هنر تعریف می‌کند. این همان دلیلی است که بعضی از عکاسان گرایش‌هایی مانند عکاسی انکساری را انتخاب کرده و گروهی دیگر همانند همه هنرمندانی که از عکاسی استفاده می‌کنند و عکاسی وسیله بیان خلاقانه آنهاست، جهان را متفاوت می‌بینند، زیرا این نوع نگاه یک دید تازه و غیر معمول از واقعیت به ما می‌دهد و راه‌هایی برای بازی با احساسات مخاطبان پیش رویمان قرار داده و باعث می شود چیزهایی را احساس کنیم و ببینیم که حتا در واقعیت وجود ندارند.

 

آیا عکاسی هنر است؟-بخش اول 4

 

 

   

خلیل غلامی
۱۴۰۳/۰۷/۲۸
0
0
0

همه مطالب در مورد عکاسی خوب و مفید بود ولی استدلالی در مورد هنری بودن عکاسی ندیدم.


تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید