گردآوری و ترجمه از الهام نوری هنرجوی مدرسه آرتسنس
هنگامی که «ساراداناپالوس» پادشاه افسانهای آشوری، دستور قتل و نابودی معشوقهها، خدمتکاران، حیوانات و هر گنجینهای که برای او عزیز بودند را قبل از حمله مادها صادر میکرد، گمان نمیبرد تاریخ، کار او را نخستین بار بر تابلوی نقاشی اوژن دلاکروا « Eugène Delacroix » و بار دیگر جلوی دوربین جف وال «Jeff Wall » در تاریخ هنر ماندگار شود.
جف وال عکاس Jeff Wall، محقق و نویسنده تاریخ هنر در 29 سپتامبر 1946 در ونکوور کانادا به دنیا آمد و در سال 1970 در رشته تاریخ هنر از دانشگاه بریتیش کلمبیا فارغ التحصیل شد. جف وال علاقهاش به عکاسی مفهومی را از همان سالهای اولیه شروع کار خود نشان داد و عمده علاقه و فعالیتش عکاسی در فضاهای واقعی اما پس از صحنهپردازی آنها و بازنمایی کردن ذهنیاتش یا عکاسی مفهومی میباشد. اتاق ویران The Destroyed Room عکسی است نمادین، که برگرفته از تابلوی نقاشی اوژن دلاکروا میباشد. این تصویر در قطع بزرگ و بر روی صفحات شفاف نورانی به روش سیباکروم «Cibachrome»، همانند آنچیزی که در تبلیغات استفاده میشود، چاپ شدهاست. ارائه یک عکس به این شکل تصوری از حجم و بُعد به آن میدهد و شاید بتوان گفت که این گونه از چاپ، ظاهری مجسمهگونه به کار بخشیدهاست چیزی که نمیتوان آنرا با دیدن این اثر در کتاب یا روی صفحه نمایش کامپیوتر درک کرد.
تابلوی مرگ ساراداناپالوس « The Death of Sardanapalus » دلاکروا تمثیلی از آخرین پادشاه ظالم آشوری است، که دلاکروا این اثر را سال 1827 در اعتراض به حکومت بورژوایی همعصر خود کشیدهبود. این نقاشی پادشاهی را به تصویر میکشد که قبل از حمله مادها به شهر نینوا تمام چیزهای با ارزش خود را به آتش کشیده و سپس خودکشی میکند. در تصویر «اتاق ویران» ما روایت معاصری از این تابلوی نقاشی را میبینیم. بسیاری از عناصر تابلوی نقاشی در اثر وال از کادر خارج شدهاند. در «اتاق ویران» هیچ برهنگی یا نمود جنسیتی مستقیمی وجود ندارد، در واقع برخلاف نقاشی دلاکروا در عکس جف وال هیچ انسانی وجود ندارد. وال تصویری از یک صحنه جنایت ایجاد کردهاست که تخریب پس از یک رویداد خشونت آمیز را نشان میدهد. فقط آثاری از آن خشنونت باقی مانده است: دیوارهای قرمز خراب شده، تشک بریده شده و اشیاء و لباسهایی که در اطراف پخش شدهاند. تنها چیزی که در اتاق ویران شده دست نخورده باقی مانده یک مجسمه رقصنده سرامیکی کوچک است که در بالای کمد قرار دارد. درست مانند یک کبوتر که در صحنه جنگ بر فراز میدان جنگ پرواز کرده و چشم انداز زیرپایش را مرور میکند. شاید هم او همان ساراداناپالوس است که دوباره زنده شده و به اتاق ویران مینگرد. جف وال بیشتر از هرچیز ترکیب بندی دلاکروا را تکرار میکند: در هر دو اثر یک خط مورب از بالا سمت چپ به پایین سمت راست تعادل و ریتم ایجاد میکند و همانند نقاشی دلاکروا، جف وال یک رنگ قرمز چشمگیر را برای پس زمینه کار خود انتخاب کرده که شاید نشان دهنده حضور سهمگین هرج و مرج در صحنه است.
جف وال در زندگی هنریاش پیرو تفکرات فلسفی والتر بنیامین بودهاست و این نگاه فلسفی عمیق و پیچیده را میتوان در اغلب کارهای او و همچنین در «اتاق ویران» دید. جف وال در این اثر گذشته را تخریب کرده، اما همزمان با تخریب دوباره آن را برای ما بازسازی میکند، او گذشته را به زمان حال آورده و به آن شکل و هویتی طنزآمیز دادهاست. این اثر در عین حال که خشونت دارد ولی جدی نیست، در همان حال که به گذشته شبیه است، شبیه آن نیست.
جف وال در مورد اتاق ویران میگوید: «از در و دیوار آن میتوان دید که این یک مجموعه است که توسط تیر و تکیهگاههایی نگه داشته شدهاست، این یک فضای واقعی نیست، این خانه هیچکس نیست». البته اگرچه از نوع وسایل به وضوح مشخص است که این اتاق متعلق به یک زن میباشد، اما علت خشونت رخ داده در آنجا همچنان برای مخاطب ناشناخته است و این بیننده را وادار کرده تا در مورد اتفاقهای روی داده در آن فضا تخیل و رویاپردازی کند.
اگر
این مطلب را دوست داشتید پیشنهاد میکنیم مقاله عاشقانهای با خون و اشک را هم بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس
مطالعه کنید.