نوشته شقایق نصر،هنرجوی مدرسهآرتسنس
رادنی اسمیت عکاس معاصر « Rodney Smith» در سال 1947 در منهتن به دنیا آمد. پدرش یک تولید کننده لباس و مادرش خانهدار بود. او از دانشگاه ویرجینیا فارغ التحصیل شد و سپس در دانشگاه ییل به تحصیل در رشته الهیات پرداخت. او در سال 1968 در طی بازدیدی از موزه هنرهای معاصر به عکاسی علاقمند شد و به گفته خودش عکاسی برای او روشی برای بیان احساسات بود.چرا که عکاسی برای همه علاقمندانش به مثابه راهی برای ارتباط برقرار کردن با جهان پیرامون است،اگر شما هم مثل ما فکر میکنید و علاقه دارید که عکسی را به زبانی برای بیان احساساتتان،افکارتان و علاقهتان تبدیل کنید،پیشنهاد ما شرکت در کلاس درباره عکاسی مدرسه آرتسنس است.
رادنی اسمیت مشکلات زیادی هم با پدر کنترلگرش داشت و معتقد بود هرگز در چشم پدرش به اندازه کافی خوب نبودهاست و از عکاسی به عنوان مفری برای گریز از شرایطی که داشت، استفاده میکرد. وقتی به عکسهای او نگاه میکنید صحنههایی از فیلمهای تیم برتون در ذهنتان تداعی میشود و فکر میکنید احتمالن رادنی اسمیت و جانی دپ میتوانستند دوستان خوبی برای یکدیگر باشند.
در ابتدا تمرکز رادنی اسمیت بر عکاسی منظره بود و اولین کتاب خود را تحت عنوان در سرزمین نور “ In the Land of Light” با تمرکز بر مناظر و مردمان به چاپ رساند. در میانه دهه 1980 وارد فعالیت تجاری با شرکت Northrop یک شرکت صنایع دفاعی فعال در زمینه هواپیماهای ارتشی شد که البته در آنجا به اسمیت اجازه نمیدادند از محصولات جدیدشان عکاسی کند و این پروژه فقط به ثبت تصاویر بسیاری از مدیران اجرایی محدود شد. او بعدها اذعان داشت عکاسی را برای فرار از پدرش آغاز کرده است اما در کنار این مدیران اجرایی بسیار احساس راحتی و بهخوبی آنها را درک میکرده و به نوعی احساس پیشآشنایی با آنها داشته است. البته که ارتباط اسمیت با پدرش زمانیکه او به عکاسی مد روی آورد، به ارتباط قویتری تبدیل شد.
رادنی اسمیت درطی 45 سال فعالیت هنری خود نوعی نگاه ویژه را به وجود آورده است. در هریک از ترکیببندیهای هنرمندانهاش، او مخاطب را از هیاهوی زندگی مدرن میرباید و به سرزمین رویایی میبرد که بی شباهت به داستان آلیس در سرزمین عجایب نیست و از مخاطب میخواهد تا او را به درون سوراخ خرگوش دنبال کند و به جهانی فانتزی وارد شود که همه جا در دسترس نیست و در نهایت هدف او آن است که ما را برانگیزد تا به نسخه بهتری از خود تبدیل شویم.
قابهای یک در یک مربعی او اغلب ادیت نمیشدند و زیبایی و طنز کارهایش موجب میشد تا علاوه بر دنیای هنر در بخش فشن و شرکتهای تجاری نیز مخاطبان و مشتریان خود را داشته باشد.
بسیاری از آثار رادنی اسمیت به صورت سیاه و سفید و با استفاده از مناظر بینظیر و مدلهای شوخطبع و بازیگوش ایجاد شدهاند. او بهندرت از نور مصنوعی در کارهایش استفاده میکرد اما به وضوح مشخص است که هایلایتهای تند و تیز و سایههای تیره از المانهای مورد علاقهاش محسوب میشوند. او هرگز از مدلهایش نمیخواست که لبخند بزنند. چتر، کلاههای بزرگ زنانه و مردانه که صورت سوژهها را میپوشانند از دیگر عناصر شاخص و رایج در عکسهای اسمیت هستند.
در بسیاری از عکسها مخاطب از پشت به سوژهها مینگرد و صورت آنها را نمیبیند حتا اگر سوژهها رو به مخاطب باشند، اغلب کلاهها و عینکهای بزرگ صورت سوژه را میپوشانند و بنظر میرسد این روش، استراتژی اسمیت برای خلق فضایی رمز آلود در کارهایش بوده است.سوژههای او اغلب مسافران تنهای یک دنیای فانتزی هستند و شما در مراحل مختلف این سفر با آنها روبرو میشوید. گاهی در اسکله و بندرگاه به انتظار نشستهاند، گاه سوار بر اسب، قایق، بالن و بالهای هواپیما دیده میشوند و گاهی هم با ذره بینی در دست و یا در میان سبزهها اغلب به تنهایی دنبال ورودی این جهان فانتزی میگردند.اگر هیچ یک از این تلاشها موفقیت آمیز نبود، بر مبل رنگینی می آرامند و چای مینوشند و یا خواب یا کتاب را به عنوان ابزاری برای ورود به این دنیای خیالی بر میگزیند.و هر زمان هم که موفق شوند به درون این دنیای خیالی راه یابند رضایت خود را با پرشهایی فارغالبال نشان میدهند.
شخصیتهای آثار اسمیت همیشه هم تنها نیستند و در بعضی عکسها همراهانی دارند. گاهی به شکار پروانه مشغولند و گاهی در دنیای خیال ماهیگیری میکنند. گاهی برادران دوقلو هستند و گاه زوجهایی عاشق.اما حتا دنیای دوست داشتنی این زوجها نیز دنیای ویژهایست. از معروفترین عکسهای اسمیت تصویر زوج عاشقی است که برفراز یک تاکسی در میان سه لاین از تاکسیهایی که توسط اسمیت اجاره شدند تا ترافیک دیوانه کننده شهرهای امروزی را به تصویر بکشند، فارغ از هر دغدغه ای در این دنیای پر آشوب یکدیگر را میبوسند.
برخی منتقدان هنری معتقدند که کارهای اسمیت به دلیل درک هوشمندانه او از نورطبیعی و عملکرد فیلم، تحت تاثیر انسل آدامز و یا حتا نقاش سورئالیست بلژیکی رنه مگریت « René Magritte » قرار دارد، اما بسیاری نیز سبک او را منحصر به فرد و غیر قابل مقایسه با سایر هنرمندان میدانند. اما بنظر میرسد او که شاید به دلیل چالشهایی که در زندگی شخصی با پدرش داشته نتوانستهاست در دنیای واقعی و پیش چشم او حس پذیرش و تاییدی را که به دنبال آن بوده بیابد، دنیای خیالی خود را بنا نهاده و مخاطبانش را با هر بضاعتی از رویاپردازی که دارند به یک ضیافت شگفت انگیز دعوت میکند تا نگاهی به دنیای خیالی او بیاندازند و به مخاطب اطمینان میدهد که اگر جرات کنید و به این دنیای خیالی نگاه کنید، از این کار پشیمان نخواهید شد.