سرانجام تو رهاییست
درباره سکانسی از فیلم چهارصد‌ ضربه

 

 

سکانسی از فیلم چهارصد‌ ضربه 2

 

نوشته شیما پازوکی هنرجوی مدرسه آرتسنس

فیلم چهارصد ضربه «The 400 Blows»  ساخته‌شده در 1959، نخستین فیلم سینمایی فرانسوا تروفو François Truffaut در مقام کارگردان است. تروفو یکی از فیلمسازان موج نوی فرانسه است و این فیلم با وجود اینکه اولین اثر سینمایی اوست یکی از مهم‌ترین فیلم‌های سینمایی است که از دیرباز همواره مورد توجه تماشاچیان و منتقدان سینما بوده است.
این فیلم از بخش‌های از زندگی تروفو الگو برداری شده است. فرانسوا تروفو خود نیز همیشه از مدرسه فرار می‌کرد و او سرانجام در چهارده سالگی هم سن قهرمان فیلم تصمیم می‌گیرد که دیگر به مدرسه نرود و راه و رسم زندگی را از کتاب‌ها و تماشای فیلم‌ها فرا بگیرد.

 

سکانسی از فیلم چهارصد‌ ضربه 6

 

چهارصد ضربه به نوعی نقد نظام آموزشی وقت فرانسه نیز هست. سازمانی که تنها به آموزش‌های خشک درسی و قواعد تربیتی که در طی سالیان ثابت بوده می‌پرداخته و توجهی به شخصیت و هویت فردی دانش‌آموزان نداشته است.
چهار دقیقه پایانی فیلم به نوعی خلاصه کل اتفاقاتی است که آنتوان از سر گذرانده و حالا به نقطه‌ای رسیده که نه خانه و کاشانه، نه مدرسه و نه دارالتادیب نتوانستند او را در پناه خود نگه دارند. آنتوان می‌گریزد، طولانی و نفسگیر می‌دود. از پل‌ها از برکه از راهی جنگلی از زمین فوتبال از انسان‌ها از جامعه از همه چیز عبور می‌کند تا خسته و نفس بریده به دریا برسد.

سکانسی از فیلم چهارصد‌ ضربه 1

 

جایی که چونان آغوشی پر مهر او را در بر می‌گیرد. پاهایش در آب با لذتی ناباور، سرگردان می‌ماند و سپس در آخرین ثانیه، چشمانش به دوربین به مخاطب خیره می‌ماند. نگاهی دردمند اما مملو از حس یافتن راه رهایی. انگار با چشمهایش می‌خواهد به همه‌‌ تماشاچیان فیلم بگوید که تمامی افراد این جامعه در شکل دادن به سرنوشت او به این شکل مقصر بودند. او به سمت دریا می‌رود جایی که همیشه آرزوی آن را دارد و دریا در اینجا به عنوان نشانه‌ای از رهایی و طغیان‌گری است. آنتوان می‌گریزد اما سرنوشت او معلوم نیست.

 

اگر این مطلب را دوست داشتید پیشنهاد می‌کنیم مقاله معرفی فیلم Wild Tales را هم بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مطالعه کنید.



Loading
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید