Loading

عشق و طغیان
درباره آثار آنیش کاپور

 

نوشته شیما پازوکی،هنرجوی مدرسه آرتسنس


برای درک آثار آنیش کاپور، نباید آنها را در چارچوب هندی بودن او کنکاش کرد. کاپور که از پدری هندو و مادری یهودی متولد شده است، احساس می کند تلاش برای درک آثار او یا هر هنرمندی در بستر زادگاه و پیشینه فرهنگی، فرآیند خلاقیت را کم اهمیت می‌کند. او بر این باور است که منشا قومیتی فقط یک اتفاق است. دنیای هنر از میان این پیچیدگی‌های پیش پا افتاده گذر می‌کند و فرق ندارد که هنرمند چینی باشد یا ایرلندی. آنچه مهم است ماهیت گفتگوییست که اثر هنری آغازگر آن است. آنچه باعث جاودانگی هنر و هنرمند می‌شود، کیفیت شاعرانه چیزیست که خلق می‌کند.
دیدن آثار کاپور در ذهن مخاطب پرسش‌هایی از این دست ایجاد می‌کند که گفتگو چیست، راههای جدید کشف و شهود چیست، آیا هنر ما را به دنیای درونمان مرتبط می‌سازد و آیا بازتابی مبهم از اعماق وجود‌مان را پیش چشممان می‌گسترد؟
مشخصه آثار وی بهره گرفتن از توانایی نامحدود هنر برای خلق راه‌های تعامل دنیای درون و بیرون است هم در هنرمند هم در آثارش و هم در ارتباط با مخاطب، او همواره می‌کوشد از متریال‌ها و روش‌هایی استفاده کند که در عین سادگی، پیچیدگی‌های روابط انسانی را به خوبی نشان دهد. وی برخلاف مجسمه سازان کلاسیک، مفهوم را قربانی فرم نمی‌کند. او زمان حال و گذشته را به بازی می‌گیرد تا "ضد مجسمه‌هایی" بسازد که سرگرم کننده‌ای موهوم باشند، مفاهیم سنتی مجسمه‌سازی را به چالش بکشند و همچنین بیننده را به شدت درگیر کند. کارهای او غیر منتظره‌اند و فضایی بین فرم و بی‌فرمی را اشغال می‌کنند. کاپور می‌گوید: من به همه آنچه در این فضاهای واسطه‌ای میتواند شکل بگیرد، علاقه مندم.
فضای گنگ میان فرهنگ‌ها، میان اشیا، میان مجسمه‌ها اینها جذاب هستند زیرا بسیاری از امور جاری جهان، معمولی و پیش پا افتاده است. چیزهای کمی در دنیا وجود دارند که جذاب، هیجان انگیز و مرموز بوده و همچنان اسرارآمیز باقی مانده باشند. چیزهایی مثل عشق و طغیان که دست مایه بسیاری از آثار اوست.
ابعاد بسیار بزرگ کارهای او مخاطب را مرعوب می‌کند، گویی در یک سیرک به تماشای نمایشی پر سر و صدا و عظیم مشغول است در حالیکه به طور مداوم این حس را لمس می کند که این اجسام بسیار بزرگ، حاوی عرفان تاریکی هستند برآمده از دل واقعیت.

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید