جوزف کودلکا، کولی تبعیدی تصویرگر اهل چک که در میان کولیها "آی کونار" یا تصویرگر قدیسین لقب گرفته و زمانی نام مستعار عکاس پراگ را برای خود برگزیده بود، گویی در عکسهایش زندگی خود را به تصویر میکشد. بر خلاف سایر مهندسان هوا فضا، او به طرز خاصی ساده زیست میکند و همین سادگی، شاخصترین نکته نهفته در عکسهای اوست.
کودلکا در سال ۱۹۶۸ و همزمان با حمله شوروی به جمهوری چک، روزها در خیابانهای کشورش به ثبت وقایع جنگ میپرداخت اما چون از ترس دستگیر شدن نمیتوانست عکسهایش را به نام خود منتشر کند، به عکاس "ناشناس پراگ" تبدیل گردید و با همین نام مستعار، جایزه مطرح رابرت کاپا را هم از آن خود کرد.
نوع تفکر و جهان بینیاش کودلکا را بر آن داشت تا سال¬ها به ثبت ویرانهها و زندگی ساده کولیها و تبعیدیهای اروپا بپردازد. از رویدادهای پراگ تا ویرانه هایی که جنگ،صنعتی شدن و تبعات پس از آن در اروپا برجای میگذارد.
کودلکا به عنوان یک تبعید شده و کولی خانه به دوش، وقتی از کولیهای کشورهای مختلف عکاسی میکند، درد هر روزه آنان را به خوبی لمس نموده و با آمیختن آن به تجربه سالها عکاسی صحنههای تئاتر، تصاویری دراماتیک خلق میکند. او نیز درست مثل دایان آربس به زیبایی هر چه تمامتر
روایت مردم فراموش شده را بیان میکنید.
در یکی از عکسهای مجموعه کولیهایش، سه نفر شامل یک مرد و دو زن در سمت چپ تصویر دیده میشوند، اشیائی مانند گوی در دستان مرد به بازی درآمدهاند، با استنباطی میتوان به پیشه غالب کولیها، این گویها را اسباب سرگرمی نمایشهای سیرک قلمداد کرد. کمی دورتر اسبی رها در آرامشی کامل ایستاده است، بدون زین اما با افساری که به حال خود رها شده است. در بالای شیب ملایمی که کولیها در دامنه آن قراردارند، اتاقکی نامعلوم با دیوارههایی تیره و دلمه بسته عنصری است که چشم را در این دشت وسیع به سمت خود جذب میکند.
با نگاهی تکنیکی از منظر ترکیببندی، قرارگیری این عناصر در کنارهم را میتوانیم یکی از شاهکارهای کودلکا در عکاسی بدانیم. استفاده از ترکیب بندی اعداد فرد در پایین تصویر، دو مثلثی که به اضلاع پاهای مرد ایستاده و زنی که بر روی علفها دراز کشیده، این ترکیب چشمنواز شکل گرفته است.
راهی مال رو که میان این سه گانه و بالای تصویر مرزی ایجاد کرده و با جهت خواب علفها نگاه بیننده را به سمت اسب و جهت دم اسب که سوار بر باد گردیده است میکشاند.استفاده هوشمندانه از ترکیببندی طلایی و فیبوناچی بطور فوق العادهای بر زیبایی و گردش چشم در تمام نقاط عکس تاکید میکند.
بدون مکان بودن در اکثر آثار او به امضای شخصیاش تبدیل شده، نشانی از اینکه او خود تبعید شدهایست که کولی وار زندگی میکند. خانهای دارد و سرزمینی که نمیتواند بدان پای بگذارد و این همان اندوه و دردیست که به وضوح در اغلب عکسهای او جاریست. مدال آوری که حتا نامش را نمیتواند بر لوح افتخاراتش ثبت کند.
کودلکا در جایی می گوید: "به آنچه که ندارم، نیازی نداشتهام." این درست نکتهایست که از اغلب عکسهای او نیز برداشت میشود، اگر عنصری را در تصویر قرار داده لاجرم باید بدان توجه شود چون او عکاسی نیست که به آنچه نیاز نباشد اشاره کند.
قرارگیری اسب در فضای خالی تصویر، توازن کاملی را در کادر ایجاد نموده است و این نقطه قوت دیگریست در تسلط کودلکا بر کادرهایش و شناخت ترکیب بندی.
رهایی انسانها و حتا اسب در این قاب سبک بی قید و بند زندگی کولیها را به رخ میکشد و پاهای عریان زن و کفش مندرس مرد نیز گویی اشاره به دنیایی دارد که تجمل و رفاه هرگز در آن راهی نیافته است.
کودلکا به عنوان یک عکاس خیابانی و مستند نگار با رویکرد بینظیری که در کارهایش در پیش گرفته بود توانست مجموعههای فوقالعادهای را گردآوری کند. این عکس از مجموعه کولیها تمام قد زندگی آنها را با حال و هوایی تیره، افسرده، گسیخته و آمیخته با غم و لطافت به تصویر میکشد و او هم به زیبایی تمام از مسلک و سبک زندگی خود و آنان دفاع میکند.
اگر این مطلب را دوست داشتید پیشنهاد میکنیم مقاله درباره مجموعه عکس تبعیدشدگان که درباره یکی از معروفترین مجموعهعکسهای کودلکا است را هم بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مطالعه کنید.