نوشته دانیال شاپوریان هنرجوی مدرسه آرتسنس
در فرهنگ ژاپنی مفهومی به نام “MA” وجود دارد. MA به معنای سکوت، فضا، خلا، ایستایی و آنچه در میان دو چیز است به کاررفته و در شکل استعارهای، فضاییست در مکان یا زمان که گشوده میشود. " Ma " 間 در لغت از دو جزء خورشید در میانه و دو لنگه در، که در بینشان فضایی وجود دارد تشکیل شده، همچون نوری که از میانه بر فضا میتابد.
MA نه فقط جنبههای فیزیکی بلکه در روابط انسانی در فرهنگ سنتی ژاپن هم صادق است.آنها هنگام تعظیم به یکدیگر در اوج خمش خود لحظاتی مکث میکردند وحتا در میان مکالماتشان برخلاف آنچه در بیشتر فرهنگهای دیگر شاهد هستیم، سکوتهای بسیاری لحاظ میکردند، در زندگی روزمره بین هر کار تا کار دیگر فاصلهای میانداختند و این سکون و سکوتها را مقدس میشماردند.
کاربرد این مفهوم در فرهنگ ژاپنی ولی به اینجا خلاصه نمیشود؛ آنها در این سکوتها، در این فضاهایی که پر نمیکنند، در این خلاءها حقیقت را میجویند و معتقدند ارتباط عمیق بین افراد در لحظاتی که در سکوت در کنار همند شکل میگیرد، سکون و سکوتهای میان سخن گفتنشان را باعث فهم جملات و ایجاد ارتباط بهتر دو طرف مکالمه، با گفتهها و شنیدهها میدانند.
این مفهوم مهم فرهنگی به هنر، معماری و ادبیات هم راه پیدا میکند و همانطور که در
کتاب در ستایش سایهها میبینیم، اهمیتش را بیش از پیش نشان میدهد. مکتب مینیمالیسم که شاید ریشه در فرهنگ ژاپن دارد تجسم امروزین خوبی برای اهمیت این فضاهای خالیست، برای این فاصله و تهی بودن. باغهای ذن ژاپنی و یا نمونههای آشنای دیگر را در آثار عکاس معروف، هیروشی سوگیموتو به یاد بیاورید.
در هنرهای سنتی ژاپنی و البته هنر شرق بطور کلی برخلاف تعریف غربی آن که فضا را مکانی بین مرزهای فیزیکی میداند، مفهوم فضا فقط به معنی غربی محدود نشده، بلکه زمان و روابط انسانی را هم در برمیگیرد. در فضاهای خالی امکان بروز وجودها، روابط و کارکردها ایجاد میشود. در آثار هنری خلق شده با این نگاه نیز، فضای خالی به اندازه سایر قسمتهای اثر اهمیت دارد، گویی تنش را کاهش داده و تفکر را فعال میکند. خلا امکان خلاقیت را فراهم آورده و تعریف چیزها و افراد، نه فقط به خود آنها بلکه تا فضا و روابطی که دارند گسترش مییابد.
Yasuaki Onishi هنرمند 42 ساله ژاپنی، “Reverse of Volume “ را بین سالهای 2009 تا 2016 در گالریهای متعدد در شهرهای مختلف اجرا کرده است.نبودن در مقابل بودن، همچنان نوعی کیفیت وجود داشتن را با خود به همراه دارد و Reverse of Volume درباره چیزیست که نیست. نشانگر وجودی که زمانی در آنجا بوده و آن تارهای سیاه و بیشمار که چون اتصالات ظریف حافظه سعی در حفظ تاثیر آن وجودِ در گذشته دارد؛ نقشی که از هر وجودی در جهان باقی خواهد ماند.
تودهای عظیم و سیال که به لطف نورپردازی مناسب و چین و شکنهای بسیارش با تلالو و درخشش زیاد، فضایی خیالانگیز میآفریند؛ فرم بسیار قوی و خیره کننده و پارادوکسِ شناوریِ این حجم بزرگ چون ابری بی وزن، فضا را در ابهامی رویاگون از جنس شاعرانگی نقاشیهای سنتی ژاپنی فرو میبرد. یا چونان دریایی که به لحظهای متوقف و با آن بینهایت رشته سیاه به بند کشیده شده و در کنجی از شهر در نمایشگاهی به نمایش در میآید؛ دریایی مواج و خروشان که حال با توقفش میتوانیم جزء به جزءش را درک کنیم.
غاری شیشهای که سنگینی دلهره آور غیرواقعی آن مخاطب را در برمیگرد ، Reverse of Volume انگار تجسم نمودار سه بعدی یک موسیقی است که از صدا تهی شده.
بخشی از خوانش آثار هنری مربوط به زمینهها است. زمینه ذهنی و فرهنگی هنرمند در تولید اثر و در مقابل بافت فرهنگی و اطلاعات مخاطب در خوانش، دریافت و تفسیر آن. شاید این همان توقف درمیانه، برگرفته از مفهوم MA در فرهنگ ژاپنیست که در Reverse of Volume با فضایی که گشوده، به مخاطبین فرصت مکاشفه و تقابل با خود، دیگران، اثر، هنرمند و اندیشه او را میدهد.
اگر این مطلب را دوست داشتید پیشنهاد میکنیم مقاله
ترمیم زندگی را هم بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مطالعه کنید.