نگاهی به آثار ویکی روی -
هیچ‌کجا خیابان خود آدم نمی‌شود

 
 
 
مجموعه رویای خیابان ویکی روی
 
گردآوری و ترجمه از سما معیری هنرجوی مدرسه آرتسنس
عکاسی خیابانی به عنوان یکی از جذاب‌ترین زیرشاخه‌های عکاسی مستند،همواره یکی از بهترین ابزارها برای عکاسان برای نشان دادن شرایط زندگی انسان‌ها در مناطق مختلف است.  Vicky Roy از آن دسته عکاسانی است که این سبک از عکاسی را  ابزاری برای فائق آمدن بر دردهای زندگی خود و هم نسلانش قرار داده است. او که اصالتش از بنگال غربی بود، در زمان و مکانی متولد شده بود که زنده ماندن برای یک روز بیشتر، تنها دغدغه‌ی کودکان اطرافش بود. 

 

مجموعه رویای خیابان ویکی روی

 
در تصاویر تلخ اما پر از امید مجموعه‌ی «رویای خیابان»(Street Dream)، ویکی روی کوشید خاطرات خود از کودکی سپری‌شده در پناهگاه و زندگی در خیابان‌های بنگال را به نمایش گذارد. در این بازنمایی جدید از تصاویری که به گفته خودش، هرگز از پیش چشمانش محو نشدند، ویکی روی با نیم‌نگاهی به تجربه‌ خود از موفقیت، ردی از امید برای این کودکان را وارد تصاویر کرده است.
 
مجموعه رویای خیابان ویکی روی
 
در مجموعه‌ی «هیچ‌کجا خیابان خود آدم نمی‌شود»(Home Street Home)، او به تعارض زندگی در خانه‌ و خیابان می‌پردازد و کودکی کردن در خیابان و اطراف ریل قطار، به عنوان مامنی برای این کودکان فراری. جایی که هر کوچک‌ترین گذشته‌ مشترکی به ایجاد خانه و خانواده‌ای جدید می‌انجامید.

 

 

از مجموعه هیچ کجا خیابان خود آدم نمی‌شود ویکی روی

 
عکس‌های او آکنده از آرامش فراگیر این لحظه‌ها هستند، لحظه‌های شادی گذرایی که بیرون از خانه یافت می‌شود، در میان پسرانی که هر یک در بازگشت به خانه‌هایشان با مصیبتی مشترک مواجه اند، همه گرسنه، برهنه و جای زخم‌هایی که پیوند خونی جدیدی میانشان برقرار می‌کند. روی با برقراری این پیوستگی جدید در زبان تصویرهایش، چیزی را به چالش می‌کشد که برای بسیاری از ما بدیهی می‌نماید، خانه کجاست، خانواده کیست؟ برای او شگفت انگیز است که چطور پسرانی از هر ریشه و تبار، به محض آن که گردهم می‌آیند آن مکان را خانه می‌سازند، خواه خیابانی شلوغ باشد و خواه اتاقی کوچک در پناهگاه. 

 

از مجموعه هیچ کجا خیابان خود آدم نمی‌شود ویکی روی

 
ویکی روی درباره‌ی این کودکان می‌گوید: «همه‌ آن‌ها می‌خواهند کار بزرگی در زندگی خود انجام دهند. صبح‌ها، پس از فائق آمدن بر موانع زندگی به مدرسه می‌روند و عصرها بادکنک می‌فروشند تا پول اضافی بدست آورند.» قهرمان‌های پرشور این روایت‌ها، این پسرکان فراری، بی‌پناه و تنها هستند که به ماجراجویی در این دنیای جدید مشغولند. در بالا رفتن از درختان و هرکاردیگری، حدود و توانایی‌های خود را می‌سنجند و این تک لحظات شادکامی را سدی در برابر آن‌چیزی قرار می‌دهند که در خانه به انتظارشان نشسته است. 

 

اگر این مطلب را دوست داشتید پیشنهاد می‌کنیم مقاله چگونه عکاس خیابانی خوبی شویم را هم بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مطالعه کنید.

 
 
Loading
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید