بلندیهای بادگیر«Wuthering Heights » رمانی از امیلی برونته است که در سال ۱۸۴۶ منتشر شد اما یکسال پس از مرگ نویسندهاش به شهرت رسید. تا به حال آثار بسیاری از این رمان ساخته شده که همه آنها بیشتر بر روایت و اتفاقات داستان متمرکز بوده است. گوهر اصلی رمان برونته عشق پرشوری است که با موانعی که بر سر آن قرار میگیرد آتشش برافروختهتر شده و همهچیز را میسوزاند. توصیف چنین عشق کمیابی در دل زندگی آدمهایی با فاصله طبقاتی بسیار و تفاوت نژادی، جذابیت بیشتری به داستان داده و باعث جاودانگی بیشتر این اثر کلاسیک میشود.
تمامی داستانهای تراژدی عاشقانه در طول تاریخ بشریت بر پایه خواستن و عدم وصال بنا شده است بلندیهای بادگیر نیز از این قانون پیروی میکند اما نیات شخصیتها و گرداب احساسات متفاوتی که در آنها جریان دارد و از همه بیشتر در شخصیت هیتکلیف به دلیل شرایط متفاوت از بقیه، داستان را به گونهای پیش میبرد که خود آنها باعث و بانی اصلی غرق شدنشان میشوند. داستان پر از اگرها و حسرتهاییست که بیشتر از همه بیرحمی زمان و دنیا را یادآوری میکند و عشقی که در طبیعت انسان وجود دارد، بیخبر از هیچکدام از این قوانین پرقدرت رشد کرده تا جائیکه مرگ نیز آن را از بین نمیبرد.
رسالت هنرهایی مانند ادبیات،عکاسی و سینما همواره
داستانگویی بوده و خواهد بود، اما
نسخه سینمایی بلندیهای بادگیر ساخته آندریا آرنولد، با ظرافت بسیار زیادی مهمترین نقاط عطف مربوط به عشق کاترین و هیتکلیف را از کتاب جدا کرده و با نگاه به شدت تصویری و نه گفتاری کارگردان، آن را به عرصه نمایش گذاشته است. در جاهایی چون ابتدای فیلم که به صورت فلاشبک آغاز و یا خاطراتی که در کتاب به همین صورت گفته و در فیلم با ترتیب زمانی دیده میشود مانند خاطره پر پرنده شانهبهسر و ... ، دید منحصر به فرد و چینش خاص کارگردان از داستان را میبینیم که فضای مسحورکنندهای را برای بیان روایتش خلق کرده است. اگرچه بیشتر این فضاسازی مدیون فیلمبرداری و دکوپاژ حسابشدهی فیلم است که تمامی وجوه نمادین گفتگو و توصیفات در رمان را به تصویر کشیده است. نماهای بسیار بسته در قاب مربعی که کل فیلم را در برگرفته، نوع دیگری از این انتخاب متفاوت کارگردان است که نماهای تازه و جذابی را به بیننده نشان میدهد. درواقع یکی از جذابترین نکات این فیلم استفاده از قاب بندی مربع است،قاب بندی بسیار عکاسانه که نه تنها در عصر اینستاگرام، بلکه در زمان اوج دوربینهای آنالوگ هم یکی از قاببندیهای مورد علاقه عکاسان بوده و حالا هم به مدد اینستاگرام دوباره مورد استفاده قرار گرفته است.
اگر دوست دارید با مبحث قاببندی و چگونگی کاربرد آن در عکاسی یا سینما(حتمن شما بهتر میدانید که عکاسی پایه و اساس سینماست) بیشتر آشنا شده و یا دانش فعلي خود را در این زمینه بهروزتر کنید پیشنهاد میکنیم
کلاس ترکیب بندی در عکاسی مدرسه آرتسنس را امتحان کنید.
نماهایی که در فیلم میبینیم گاه آنقدر بستهاند که چند لحظه اول برخی از پلانها غیرقابل تشخیص هستند و در ادامه با حرکت دوربین متوجه میشویم که نماهایی از نقطه نظر شخصیت هیتکلیف را میبینیم. این گونه نماها در نگاههای دزدکی کاترین نیز دیده میشود. همین تکنیک به علاوه برجستهکردن صداهای طبیعی محیط یا نفسکشیدنهای شخصیتها، سطح واقعگرایی فیلم را به میزان زیادی بالا برده است. نبود موسیقی نیز بر این واقعگرایی افزوده و مسئولیت بیشتری بر عهده فیلمبردار در خلق احساسات موجود در داستان گذاشته است. اگرچه بازیها و تمامی این تمهیدات سینمایی در خلق فضایی واقعی به کار گرفته شدهاند اما تدوین و چینش نماها به گونهای استفاده شده که فضای وهمگونه و عاطفی را نیز القا کند، زیبایی و جذابیتی که مخاطب را تا انتها پای فیلم نگه میدارد،درواقع اختلاط این دو قطب گاهی مخالف در فیلمسازی است که با تعادل دلنشینی در این اثر کنار هم قرار گرفتهاند.
اگرچه ریتم موسیقایی در کل فیلم دیده نمیشود اما ریتم درونی و بیرونی نماها با مدت زمان برشها، حالتی ایجاد کرده است که با تازگی نماها همخوانی دارد و دید خوگرفته مخاطب به قوانین کلاسیک سینمایی را به چالش میکشد. مانند نمای بستهای از موهای کاترین در باد در اولین اسبسواری کاترین با هیتکلیف که در آخرین ملاقات هیتکلیف با جسم بی جان کاترین نیز تکرار میشود یا نماهای اینسرت از حیوانات و طبیعت محل وقوع داستان لابهلای سکانسهای مربوط به دو شخصیت اصلی. فیلم پر از چنین بازیهایی با نماهاست که وفاداری تدوینگر به قانون تداعی آیزنشتاین، کارگردان روسی را یادآور میشود. دیدن بلندیهای بادگیر برداشتی آزاد از داستانی است که همارز کتاب و شاید بیشتر از آن تاثیر خود را بر دل و ذهن مخاطبش میگذارد و صد البته به دلیل قاببندیهای جذاب و متفاوتی که دارد، دیدنش به کسانی که به
عکاسی سینما علاقمند هستند به شدت توصیه شدهاست.
اگر این مطلب را دوست داشتید پیشنهاد میکنیم مقاله معرفی فیلم قدبلند را هم بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مطالعه کنید.