ترجمه از تینا طالبیان هنرجوی مدرسه آرتسنس
پیتر ترنلی Peter Turnley درباره زندگی و آثارش این گونه صحبت میکند:
علاقه من به عکاسی از زمانی آغاز شد که در سال ۱۹۷۱ در ۱۶ سالگی در مسابقه فوتبال آسیب دیدم و در بیمارستان بستری شدم.آن زمان از والدینم کتابی از استاد عکاسی فرانسوی، هنری کارتیه برسون، هدیه گرفتم و آنجا بود که در زادگاهم در فورت وین، عکاسی را کشف کردم.تماشای عکسهای
مستند برسون من را به درک شکوه لحظاتی که در زندگی روزمره همه ما مشترک است رساند و در آن جا بود که در زندگی من ورزش جای خود را به دوربین داد.
او که مانند
ویکی روی عکاسی را از محله خودش شروع کرد ادامه میدهد: در پاییز سال 1973 وارد دانشگاه میشیگان شدم. در طول ترم دوم بین دانشگاه و ایندیانا یعنی جایی که به عنوان عکاس در بخش امور شهری فورت وین کار میکردم، مدام در رفت وآمد بودم. این تجربه منجر به تولید یک مجموعه عکس مستند از فقر در سراسر کالیفرنیا برای دفتر فرصتهای اقتصادی آن ایالت شد. در پایان آن تابستان جان موریس، سردبیر عکس در نیویورک تایمز، از من برای صرف شام و دیدار با
یوجین اسمیت دعوت کرد تا مجموعه عکسی را که بعدها « کالیفرنیای دیگر » نامگذاری کردم، به او نشان دهم. اسمیت مرا تشویق به ادامه کار کرد و گفت که این عکسها «قلبم را به چشمانم متصل میکند».
من از فتوژورنالیسم به عنوان ابزاری برای برقراری ارتباط، برانگیختن، الهام گرفتن و همچنین مستندسازی تاریخ استفاده میکنم و دوربین را به عنوان صدایی به کار میبرم که با آن میتوانم در مورد بیعدالتی فریاد بزنم در حالی که اثبات میکنم زندگی چه چیز زیبا و خوبی است. جسم و روح من در معرض وجوه مختلفی از شرایط انسانی قرار گرفته است، از شکوهمندترین تا پستترین آن. وقتی زندگی خود را به عنوان یک عکاس مرور میکنم، احساس خوشبختی و خوششانسی میکنم که احساسات شگفتانگیز بسیاری را تجربه کردهام، از جمله مهمترین آنها احساس زنده بودن قدرتمندانهای است که حالا دارم. من همچنان امیدوارم و معتقدم که بهترین داستانهایم هنوز اتفاق نیافتادهاند. جستجوی من برای آنها مستلزم این است که هنگام راه رفتن در خیابان سرم را بالا نگه دارم و چشمانم را باز کنم.
عکاسی، برای من مهمترین چیز است، قاب هایی که انتخاب میکنم درباره به ثبت رساندن لحظاتی از زندگی است که احساسات، برداشتها و مشاهدات من ازجهان پیرامونم را شکل میدهد. فعل به اشتراک گذاشتن از زیباترین افعال در بین واژگان آدمی است. در عمل به اشتراک گذاشتن نوعی از عشق وجود دارد. چه در حال بحث دربارهی لحظاتی که دوستشان داریم یاحتا لحظاتی که دوست نداریم، میل به ورود به این گفتگو با دیگران و به اشتراک گداشتن احساسمان، ریشه در علاقه به زندگی و تمام پتانسیلهای آن دارد.
هر جایی که بودهام همیشه با این احساس با هر کسی و در هر جایی روبهرو شدهام که انگار به نوعی جزو خانواده من هستند، جزو خانواده بشریت. من در آمریکا به دنیا آمدهام اما بیش از نیمی از زندگی خود را در اروپا و در پاریس گذراندهام و به بیش از ۹۰ کشور جهان با هدف و علاقه به ثبتکردن زندگی در تمام جنبههایش سفر کردهام. چشمهایم و از همه مهمتر قلبم زندگی را در سختترین شرایط و همچنین به شاعرانهترین و زیباترین پتانیسل موجود که میتوان در آن زندگی کرد، دیده و احساس کرده است. من به تمام جنبههای زندگی بشری با تمام پستیها و بلندیهایش علاقهمند شدهام و این بخشی از معنای زندگی است و سعی کردم تا از دوربینم استفاده کنم تا با آن علیه ظلم، نابرابری و شرایط انسانی ناامیدکننده اعتراض کنم، به این امید که یک عکس بتواند صدای افرادی باشد که در بسیاری از موارد شنیده نمیشود. هر آن چه که در جلوی راه من قرار گرفته است گویای آن است که زندگی میتواند به تمامی درباره بهترینها و پر از عشق، امید، شعر و فرصت باشد.
اگر شما هم به عکاسی مستند علاقمند هستید اما هنوز فرصت شروع آن را پیدا نکرده اید و یا با موبایل عکاسی میکنید، کلاس عکاسی مقدماتی مدرسه آرتسنس جاییست که در آن میتوانید مهارتهای خود را چه در عکاسی با موبایل و چه در عکاسی با دوربین به سطح بسیار بالاتری رسانده و بعد هم خیالاتان راحت باشد که ما در مسیر موفقیت بصورت گام به گام شما را همراهی خواهیم کرد.
اگر این مطلب را دوست داشتید پیشنهاد میکنیم مقاله افغانستان یک ادای احترام شخصی که درباره عکسهای کریس استیل پرکینز از افغانستان است را هم بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مطالعه کنید.