«زندگی انسان نمایشِ غم‌انگیزی است که بی‌تردید زشت، تلخ و چونان باری سنگین است»
درباره گوستاو فلوبر و آثارش

 
 
گوستاو فلوبر
 
نوشته مرمر قدکچی هنرجوی مدرسه آرتسنس
 سبک نوشتاری فلوبر،رئالیسم و رمانتیسم است. او به دلیل بازنویسی و وسواس بیش از حدش در نگارش متن، شمار آثارش به نسبت سال‌های نویسندگی‌ اندک است. فلوبر آثارش را با صدای بسیار بلند در اتاق کار خود، که آن را «فریادگاه» می‌نامید، می‌خواند تا با گوش‌دادن به طنینِ جمله، احساس را بازیابد به گونه‌ای که گاهی 5 روز را صرف نوشتن یک صفحه می‌کرد. شاید باید گفت فلوبر با حبس ِخود در کرواسه برای نوشتنِ رمان، هنر را مقابلِ زندگی انتخاب کرده بود. 
 

مادام بوواری اثر گوستاو فلوبر

نخستین اثر او «خاطرات یک دیوانه»، تصویری از یک عشق ِعرفانی و خیال‌پردازانه است که در تقابل با «داستان نوامبر» قرار دارد که از عشقی زمینی و جسمانی حکایت می‌کند. شاهکار ِ او، رمان «مادام بواری» است. داستان ِدختری که محروم از بهره‌های عشق و شور و شعفی است که در رویاهایش تصویر کرده است، آن چیز‌هایی که در زندگی واقعی‌اش نمود ندارند. او همواره در جدالِ میان رویاها و واقعیت‌های زندگی است. فلوبر برای شخص اِما بوواری(قهرمان رمانِ مادام بوواری) قدر و ارزش بسیاری قائل بود تا آن‌جا که اعلام کرد : « اِما بوواری خود منم!»

 

سالامبو اثر گوستاو فلوبر

اثر بعدی او «سالامبو» نشان‌دهنده‌ علاقه‌ی فلوبر به تمدن‌های نابود شده است. «تربیت احساسات» یکی دیگر از آثار با اهمیت او به شمار می‌رود که پیوندی نزدیک با زندگی و احساسات ِشخصی‌اش دارد. این کتاب حکایتِ جوانی به نام فردریک مورو است که شیفته‌ی زنی متاهل (که همسر آقای ژاک آرنو است) و بزرگ‌تر از خودش می‌شود. همان‌طور که فلوبر در 15 سالگی، عاشقِ زنی متاهل به نام "الیزا شلزینگر" شد. عشق او به الیزا به اندازه‌ای عمیق بود که تا پایان عمر با او باقی ماند.   

 

تربیت احساسات اثر گوستاو فلوبر

 
به نظر این نویسنده‌ فرانسوی، رمان‌نویس بیش از هر چیز دیگر، هنرمندی است که غایت ِاو آفریدنِ اثری کامل است. اما این کمال به دست نخواهد آمد مگر اینکه، نویسنده واکنش‌های درونی و هیجان‌های شخصی را از اثر ِ خود جدا کند. ناباکوف معتقد است که کتابِ مادام بوواری تا ابد زنده‌ خواهد ماند. چرا که عمر ِ یک کتاب از یک دختر بیشتر است. پروست بر آن است که «سبکِ فلوبر»، واقعیت ِدنیای بیرون را برای ما تغییر داده است. 
گوستاو فلوبر در هشتم ماه مه سال 1880 به طور ناگهانی بر اثر خون‌ریزی مغزی درگذشت.  
 
مادام بوواری اثر گوستاو فلوبر
 
مادام بوواری یکی از تاثیرگذارترین رمان‌های تاریخ ادبیات است.
فلوبردر نامه ای به لوئیز کوله می نویسد:
«چیزی که به نظرم زیبا می‌آید، چیزی که می‌خواهم انجام دهم، کتابی است درباره‌‌ی هیچ، کتابی بدون وابستگی خارجی که به نیروی درونی سبک‌اش یعنی به خود تکیه کند، مانند زمین که بی‌هیچ تکیه‌گاهی خود را در هوا نگه‌می‌دارد، کتابی که تقریبن سوژه‌ای نداشته و یا دست کم سوژه در آن نامرئی باشد، البته اگر چنین چیزی میسر شود. زیباترین آثار آنهایی هستند که کمترین جسم و ماده را دارند؛ هر چه بیان بیشتر به اندیشه نزدیک باشد، واژه بیشتر خاموش و محو می‌گردد و اثر هنری زیباتر می‌شود. من فکر می‌کنم که آینده‌ی هنر در این روش‌هاست.»
 

مادام بوواری اثر گوستاو فلوبر

 
اما بوواری، همسر جوان یک پزشک گمنام ساکن یک شهرک دور افتاده است، دختری رمانتیک و شهرستانی که بیشتر در دنیای خیالی خودش سیر می‌کند و یکنواختی زندگی زناشویی او را به سمت خیالبافی‌های پر تجمل و خیانت سوق می‌دهد و در آخر بلندپروازی‌هایش او را به ورطه‌ی نابودی و تباهی می‌کشاند. رمان مادام بوواری را به جرم اینکه منافیِ عفت است در دادگاه حقوقی محاکمه کردند اما سرانجام تبرئه شد و پس از آن انتشار کتاب با استقبال روبرو گردید.
 
فلوبر ۵ سال از عمر خود را صرفِ نوشتن دنیای اِما بوواری کرد. او را می‌توان راویی‌ای نامید که خودش وارد روایت نمی‌شود و بدون جانب‌داری دنیایی سرشار از حقایق و واقعیت‌‌هایِ تلخ را  پیشِ چشمِ مخاطب به تصویر می‌کشد و با بی پروایی خصوصیات روحی، فکری و اخلاقی شخصیت‌های داستان‌اش را نشان می‌دهد بی آن‌که بخواهد این خصوصیات را تفسیر یا قضاوت کند شاید به همین خاطر است که در خِلال داستان، حس مخاطب نسبت به اِما (قهرمان زن داستان) سردرگم می‌شود به‌طوریکه گاه با او همذات‌پنداری و گاه او را سرزنش می‌کند و در نهایت از قضاوت او عاجز است شاید پیام فلوبر این است که زیر نگاهِ بی‌قضاوت همه چیز زیباست.

 

مادام بوواری اثر گوستاو فلوبر

 

اگر ایم مطلب را دوست داشتید پیشنهاد می‌کنیم مقاله درباره ویرجینیا ولف و آثارش را هم بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مطالعه کنید.

 

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید