ساده مثل‌ یک قهرمان
درباره فیلم Bhonsle

 
 
سکانسی از فیلم بونسله 8
 
نوشته فاطمه رضایی‌چله هنرجوی مدرسه آرتسنس     
گَنِش یکی از محبوب‌ترین خدایانِ مردمان ایالت بزرگ ماهاراشترا در هند است که هر سال بزرگترین جشن مذهبی برای او در مومبی (بمبئیِ سابق) قلب این ایالت اجرا می‌شود. مومبی یکی از صنعتی‌ترین شهرهای هند بعد از دهلی است. سکانس اول فیلم بونسله Bhonsle با تدوین موازیِ بازنشسته‌شدن یک پلیس ترافیک که دارای پایین‌ترین درجه نظامی است با آماده‌سازی مجسمه گنش برای مراسم تولدش و در نهایت به آب انداختنش، شروع می‌شود. از همان ابتدا قهرمان اصلی و شخصیت مثبتش از این نوع تدوین به مخاطب منتقل می‌شود. در ادامخه به نقد و بررسی فیلم  بونسله Bhonsle می‌پردازیم.
بونسله پلیس دون پایه‌ایست که به تازگی بازنشسته شده در محله‌ای شلوغ و فقیر نشین در اتاق تاریک و نمورش به تنهایی زندگی می‌کند. او که چندان علاقه‌ای به شرکت در جمع و وقت گذرانی با دیگران ندارد با آمدن همسایه های جدید شکل تازه‌ای از روابط با اطرافیان را تجربه می کند.همسایه‌هایش خواهر و برادری یتیم هستند که از سر فقر و به امید زندگی بهتر به شهری بزرگتر مهاجرت کرده‌اند اما حالا مانند دیگر مهاجران گرفتار آزارهای سیاسیون و کله گنده‌های بومی شده‌اند. بونسله به حمایت آنها در مقابل ظلم قد علم می‌کند و آرامش و امنیت دنیای کوچک خویش را برهم می‌زند.

 

سکانسی از فیلم بونسله 6

 

فیلمبرداری و تمامی تمهیدات سینمایی همه تلاش دارند تا فضای شهر مومبی و اتمسفر آن را به بهترین شکل ممکن نمایش دهند. نماهای تاریک و فضای ابری بیشتر یادآور زمان برگزاری جشن گنش است و تمامی این نشانه‌های واقعی مانند صنعتی‌بودن شهر، سگهای ولگرد و کلاغ‌هایش و یا پیاده‌روهای کثیف با بوی فاضلابی که در تمام شهر قابل استشمام است جدا از فضاسازی، در لایه‌هایی دیگر در خود، به خوبی بیانگر شخصیت‌ها و زندگی آنها در هر لحظه است. در واقع فیلم صداقت و احترامِ خاصی در نوع بیان داستان و معرفی مردم عام این شهر پرجمعیت دارد که در لابه‌لای سکوت‌های طولانی شخصیت اصلی‌اش، روابط پیچیده و هرمی‌وار مردم محلی شهر از تبار ماراتیِ با مهاجران شهرهای دیگر به خصوص بیهار را نشان می‌دهد. سکوت‌هایی که بازی منوچ باجپای، بازیگر اصلی فیلم را بیشتر از هر چیزی قابل توجه می‌کند. دیالوگ‌های اصلی فیلم، نه در قالب کلمات و اصوات بلکه طی همین سکوتها و بازی بازیگران بیان می‌شود. به همین دلیل با وجود نامزدشدن این فیلم در بسیاری از جشنواره‌های ملی و بین‌المللی، منوچ باجپای برنده مهمترین جایزه هنری کشور هند یعنی جایزه ملی از دست نخست‌وزیر و جایزه بهترین بازیگر مرد از جشنواره آسیا پاسیفیک در سال 2020 می‌شود.
 
سکانسی از فیلم بونسله 4
 
فیلم بونسله سعی در گفتن تمام مسائل کشور هند یا فلسفه‌ زندگی مردمانش به عنوان انسان‌هایی معاصر ندارد چون در هند نه تنها هم‌زیستی‌ خاصی از نوع فرهنگی و مذهبی و زبانی برقرار است بلکه جنبه اعجاب‌انگیز آن در این مسئله است که هر اتفاق یا عقیده‌ای که در هند شکل بگیرد به‌طور مداوم تناسخ پیدا کرده و به اشکال مختلف متولد می‌شود. خود گنش و شخصیت بونسله‌ای که از زیر خرطوم این فیل خداگونه متولد می‌شود نیز از این مساله مستثنا نیست. جوانمردی صفتی است که مختص رهروانِ این خدای اساطیری است و در رفتار آرامِ بونسله به خوبی پیداست. شخصیتی که در صورت نیاز از خدای خود قدرتمندتر و صدایش بلندتر می‌شود. این مهمترین اشاره‌ی مبهم به نزول گنش در هیبت یک انسان در بین اشاره‌های بسیار فیلم به فرهنگ و سنت مردمان هند است که به گونه‌ای با نشان داده‌شدن در ابتدا و انتهای فیلم، تبدیل به محافظ اخلاقی فیلم می‌شود. فلسفه خاص فیلم بونسله چیزی نیست جز زندگی بی‌پرده تعدادی از مردم هند همراه با سوز آرشه ساز سارنگی‌ بر پس‌زمینه که مفاهیم و احساسات بسیاری در بیننده ایجاد می‌کند از جمله اینکه زندگی با تمام وجوهش مانند شادی، غم، همدلی و مرگ و البته غیرقابل پیش‌بینی بودن آن جریان دارد.

 

اگر این مطلب را دوست داشتید پیشنهاد می‌کنیم مقاله زندگی، سیاهی و سپیدی که درباره فیلم روما هست را هم بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مطالعه کنید.

 
 
 
 
Loading
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید