قلب تپنده
درباره چارلز پتیلون و آثارش

 

 

تصاویری از آثار چارلز پتیلون

 
نوشته عاطفه قیومی هنرجوی مدرسه آرتسنس 
چارلز پتیلون Charles Pétillon (متولد 1973) هنرمند، محقق و عکاس فرانسوی با اینستالیشن آرت‌هایی در مقیاس بزرگ، بادکنک‌های سفید رنگ را که بخشی از سبک خاص هنری اوست در خدمت خلق دنیایی سورئال به کار گرفته و فضاها را تحت تأثیر آن قرار می‌دهد و با اجرا در مکان‌هایی مختلف، پیام‌های متفاوتی را به مخاطبان آثارش منتقل می‌کند. خیابان‌های شانگ‌های، سواحل کاله، کوه آتنا، ساختمانی در کاون گاردن، همه‌ی این مکان‌ها توسط هزاران بادکنک سفید که مانند یک ابر فضا را متعالی می‌کنند، عرصه کارهای او بوده و مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. 
اولین و نمادین‌ترین اینستالیشن او با عنوان «قلب تپنده» در فضای عمومی، درون بازاری در مرکز لندن اجرا شد. ۱۰۰ هزار بادکنک سفید در مسیری ۵۴ متری بر بالای سر مردم نصب و در پی انتقال پیامی به مراجعان این بازار قرن نوزدهمی بود. او با نورپردازی حساب شده (کم و زیاد شدن نور) درون این بادکنک‌های نیمه شفاف، سعی در شبیه‌سازی پمپاژ خون در رگ‌ها را داشته است تا با بیانی تمثیلی، این بازار را به عنوان قلب شهر معرفی کند. 

 

تصاویری از آثار چارلز پتیلون

 

در جشنواره رویدادهای فرهنگی فرانسه در سالن بزرگ اپرای بوردو، به جای چیدمان ایستا و ساکن بادکنک‌ها، به خلق چیدمانی تعاملی با عنوان «دیازپام» پرداخت که برای بازدیدکنندگان صدا و موسیقی پخش می‌کرد، آرام و اعتیادآور. حرکات موزون و روان بادکنک‌ها که تعامل (ویا شاید هم تضاد) بصری چشمگیری با فضای داخلی آن ساختمان تاریخی ایجاد کرده با موسیقی همراه بود و با حرکت و جابجا‌شدن مردم در فضای سالن نیز باعث صدا تولید می‌شد.
پتیلون که آثارش مانند کارهای نانسی هولت مکان محور هستند، با اجرا در فضاهای متروکه از ناپیدایی، فراخواندن خاطرات، انسان و محیط اطرافش سخن می گوید. او اتومبیل و خانه را مایه حسادت و نشانه‌ای از قدرت دانسته که فرد می‌خواهد بر دیگران داشته باشد، تصویری درخشان از موفقیت اجتماعی. اما او این بن‌بست‌های اجتماعی را که همه ما باید با آن روبرو شویم، محکوم می‌کند و آثارش را استعاره‌ای از سرریز‌شدن فرد به زندگی روزمره جمعی می‌داند.

 

تصاویری از آثار چارلز پتیلون

او از طریق چیدمان‌های رویایی و شاعرانه‌اش در سال 2015 در مجموعه «تهاجمات» (Invasions) ما را متحیر می کند؛ جاییکه با نصب بادکنک‌ها به شکل DNA و قرارگیری ساختار مولکولی انسان در یک فضای طبیعی و عاری از آثار انسانی، بیننده را وادار می‌کند تا در مورد جایگاه خود در سیاره ما و رابطه آن با طبیعت تأمل کند. در حالی که بادکنک‌ها یک طنز و معصومیت کودکانه را به ذهن متبادر می‌کنند، اما آنها تا حدی تهدیدآمیز هستند، این حملات بادکنکی، استعاره از تغییر در روشی است که ما چیزهایی را که هر روز در کنار آنها زندگی می‌کنیم، می‌بینیم بدون اینکه واقعن متوجه ارزشمندی آنها شویم.

 

تصاویری از آثار چارلز پتیلون

این روش پتیلون برای نگاه کردن به چیزهایی است که سعی در تغییر و احیای آنها دارد؛ كمی فراتر از تجربه زیبایی‌شناختی. از این بادکنک‌ها یک خلوص خاص، یک احساس گرانبها، یک آرامش، یک خاطره مرتبط با دوران کودکی دور از دسترس پدیدار می‌شود، طوریکه اغلب ما را به شکنندگی دنیای اطراف متوجه نموده و در بازگشت به زندگی، نوع نگاه ما را تغییر می‌دهد. 

 

اگر این مطلب را دوست داشتید پیشنهاد می‌کنیم مقاله خداحافظی فرانسوی را هم بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مطالعه کنید.

 
Loading
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید