بایگانی مقالات

شامل

سرانجام تو رهاییست
درباره سکانسی از فیلم چهارصد‌ ضربه

نوشته شیما پازوکی هنرجوی مدرسه آرتسنس

فیلم چهارصد ضربه The 400 Blows ساخته‌شده در 1959، نخستین فیلم سینمایی فرانسوا تروفوFrançois Truffaut در مقام کارگردان است. تروفو یکی از فیلمسازان موج نوی فرانسه است و این فیلم با وجود اینکه اولین اثر سینمایی اوست یکی از مهم‌ترین فیلم‌های سینمایی است که از دیرباز همواره مورد توجه تماشاچیان و منتقدان سینما بوده است.
جمعه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۲

 

اندوهِ عمیق آقای کمدین
درباره عکس‌های یوجین اسمیت از چارلی چاپلین

ترجمه از تینا طالبیان هنرجوی مدرسه آرتسنس

عکاسان مگنوم در زمانی بیش از هفت دهه،‌ علاوه بر رویداد‌‌های تاریخی و تغییرات اجتماعی، لحظات مهم فرهنگ عامه را نیز ثبت کرده‌اند. آنها در پشت صحنه فیلم‌های کلاسیک بسیاری عکاسی کرده و با اینکار نه تنها توجه ابرستاره‌های سینما را به حرفه خود جلب کرده‌اند، بلکه مسیرپیچیده و همواره در حال تغییر سینما را نیز مستند کرده‌اند. مجموعه‌ها، تجهیزات و جلوه‌های ویژه‌ای که زمانی بسیار پیشرو و متعلق به آینده به نظر می رسیدند،‌ با گذشت زمان حالا در عکس‌ها به طور خاصی نوستالژیک به نظر می‌رسند. عکس‌های یوجین اسمیت از پشت صحنه فیلم « نورافکن» هم یکی از همین‌ها است. اسمیت، که به گفته شان اوهاگان، شاید اورا بتوان مهم‌ترین عکاس آمریکایی در زمینه فوتوژورنالیسم دانست عکاس ایده آلی برای ثبت شخصی‌ترین پروژه چاپلین بود.
یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۲

 

فرار از طرح‌واره‌ها
درباره سریال Maid

نوشته حنانه افشار هنرجوی مدرسه آرتسنس

«خدمتکار» مینی سریالی ساخته «مالی اسمیت متزلر»، اقتباسی است از کتابی به همین نام که توسط «استفانی لند» نوشته شده‌است. این سریال ۱۰ قسمتی ماجرای زندگی اَلکس، با بازی «مارگارت کووالی»، مادرِ بیست و پنج ساله‌ای را نمایش می‌دهد که برای ساختن زندگی بهتر برای خود و دختر سه ساله‌اش مَدی، تصمیمی ناگهانی می‌گیرد.
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲

 

ما محو خواهیم شد، تاریخ جریان خواهد داشت
درباره فیلم زن پرتغالی

نویسنده فاطمه رضایی چله هنرجوی مدرسه آرتسنس

«ما محو خواهیم شد، تاریخ جریان خواهد داشت.» این شعری است که یکی از شخصیت‌های فیلم زن پرتغالی می‌خواند، مفهومی که بیش از هر چیزی در فیلم به چشم می‌خورد. داستان درباره مهاجرت شاهزاده پرتغالی‌ است که پس از ازدواجش به همراه فون کوتن، ارباب زنجیرها به قصری در شمال ایتالیا نقل مکان می‌کند که سالهاست متروکه مانده و شاه که جنگ را جبر زندگی خانواده سلطنتی خود می‌داند، قصد ادامه دادن جنگ با اسقف‌ها می‌کند. داستان زندگی این زن‌پرتغالی از همینجا شروع می‌شود. داستان اصلی شاید به شخصیت‌های فیلم تعلق داشته باشد؛ اما احساساتی که خلق می‌شوند، سوال‌هایی که پرسیده می‌شوند و نماهایی که بیشتر نقاشی شده تا اینکه ضبط شده باشند، همه و همه پیشکش به مخاطب صبور این سبک از فیلم‌ها هستند. جوایز بسیاری از جشنواره‌های معتبر از جمله برلین که نصیب این فیلم شده‌است گواه ریزبینی و ظرافت سازندگان این اثر است.
یکشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۲